متفکر برگزیده فلسفه علوم اجتماعی

در مراسم اهدای سومین دوره جایزه جهانی علوم انسانی اسلامی حجت الاسلام والمسلمین حمید پارسانیا، در رشته فلسفه علوم اجتماعی برگزیده و مورد قدردانی قرار گرفت.

وی به دلیل خدمات ارزشمند در عرصه ‌های آموزشی، و تألیف آثار متعدد و برجسته خصوصاً در عرصه فلسفه علم دینی، به طور خاص توفیقاتی حاصل کرده و ضمن ارائه دیدگاهی پیشرو و راهگشا در خصوص تعیین مناسبات اسلام و علوم اجتماعی، مدل مشخصی را برای پیوند میان این دو ارائه کرده است. که ملاحظه متن فوق خالی از لطف نیست.

پروژه فکری و ترانسفر تفکر

نوشتن از پروژه ‌ی فکری یک متفکرِ مؤلف، در روزگاری که ترجمه بر تفکر تفوق دارد و جماعتی از طریق ترانسفر متفکر ارتزاق میکنند، امری به نسبت دشوار است. این دشواری اغلب به این دلیل است که در اثر پروپاگاندای ژورنالیستهای حوزه اندیشه، از «پروژه فکری» چیزی ورایِ «واردات اندیشه» مراد نمیشود و اطلاق آن بر کوششهای مولّد نادر است.

حمید پارسانیا از معدود کسانی است که طی سه دهه اخیر کوشیده است فارغ از مشهورات آکادمیک و شئونات حوزوی، «مسئله» داشته باشد؛ به این مسائل بیاندیشد، پاسخهایی «تألیف» و در نهایت منتشر کند. بنابراین اگر پروژه فکری را دستکم شامل مؤلفه های‌ فوق بدانیم، حجت الاسلام و المسلمین حمید پارسانیا صاحب یک پروژه ‌ی فکری است که از قضا بر مهمترین و موثرترین مسئله ‌های فکری روزگار ما متمرکز بوده و به تألیف ایده های نابی منتهی شده است.

با این حال چگونه است که این پروژه ‌ی ذوابعاد و ‌مهم، در کلیت خود مورد تأمل قرار نمیگیرد و گزارشی از آن به دست داده نمیشود؟

حمید پارسانیا مدتهاست ترجیح میدهد پروژه ی فکری خود را در مدًرَسی در کنج فیضیه، در کلاسهایش در دانشکده علوم اجتماعی، در درس‌گفتارهایی در متن و در حاشیه ‌ی نظام آکادمیک، در نشستهایی متعدد و در کتابها و مقالاتی چند دنبال کند؛ بی آنکه کلیت این پروژه موضوع یک گزارش اندیشه باشد.

در حالیکه از باب نمونه نوشته های منتشر شده در بازتاب پرخاشهای یک مترجم متفکر، تنها در ‌سالهای اخیر، بیش از آثار خود وی است! آیا بسط ید نیروهای حزبی در میدان ژرونالیسم علوم انسانی باعث نشده به جای روایت اندیشه ها، سلبریتیهای متفلس ‌نما و شومنهای در پوستین علم افتاده برجسته شوند؟

این نوشته خود را قادر به خرق عادتِ تفکر خواندنِ ترجمه نمیداند و نمیتواند اصطلاح «پروژه فکری» را از جمع توأمان ترجمه و پرخاش به معنای واقعی خود بازگرداند؛ همچنانکه نمیتواند اولین چراغ را برای بررسی پروژه فکری حجت‌الاسلام والمسلمین حمیدپارسانیا روشن کند.

با این حال امیدوار است بتواند در میانه ‌ی هیاهویی که نیروهای احزاب سیاسی در میدان اندیشه به راه انداخته ‌اند، مروری اگر نه بر پروژه فکری، بلکه دستکم بر آثار و فعالیتهای استاد حمید پارسانیا بیاندازد.

پروژه ای در کشاکش سنت و تجدد

نمیتوان انکار کرد که برنامه فکری حمید پارسانیا سخت متأثر از مواجهه ‌ی عالم اسلام با امر مدرن است. اگر مواجهه ما با مدرنیته نبود یا این مواجهه برای پارسانیا مسئله نبود؛ او در یکی از مدرسه ‌های فیضیه اسفار نمیگفت؛ اگر چه دیگر کرسیهای اسفار به راه بود؛ او به تهران و دانشکده ‌ی علوم اجتماعی نمیرفت؛ اگر چه به احتمال زیاد این دانشکده برقرار بود.

بررسی این خط فکری اما محتاج دانستن موقعیت کلی است که این متفکر نسبت به مدرنیته دارد: در میانه ‌ی مواجهه ‌های گوناگون با امر مدرن، حمید پارسانیا در کجا ایستاده است؟

اگر آنچنان که پارسانیا استدلال میکند در یک نگاه کلی مواجهه با تجدد را موجِد چهار جریان عمده ی فکری در عالم اسلامی بدانیم، این چهار جریان در دو گروه فوق خلاصه اند که عبارتند از:

1)    جریان در سنت مانده،

2)    جریان تجدد شیفته و تلفیق گرایان.

دسته ی اخیر به نوبه ی خود شامل دو دسته میشود:

1)    کسانیکه در کوشش برای این تلفیق و جمع از موضع تجدد سنت را نقد میکنند،

2)    و دسته ی دیگر کسانیکه از موضع سنت تجدد را به نقد میکشند.

که برنامه ی فکری پارسانیا در بستر اخیر شکل میگیرد.

خوانش همدلانه از  سنت و پرسش منتقدانه از تجدد.

حمید پارسانیا عمیقاً به ذخیره ی معرفتی عالم اسلامی تعلق خاطر دارد. در فلسفه، حکمت صدرایی را مبنای کار خود قرار داده است. هر روز صبح در حلقه ی درسی خود در فیضیه متن اسفار اربعه را با دقت هرچه تمام میکاود؛ ضمیرها و تقدیرها با ارجاع به حاشیه ها و تحلیلها به دقت توضیح میدهد. کار مهم دیگر او تدوین تقریرات درس اسفار آیت الله جوادی آملی است که تاکنون هفده جلد آن با عنوان رحیق مختوم (ج 17، 1395) منتشر شده است.

با این حال رجوع او به حکمت صدرایی در این تدریس و تقریرها متوقف نمیشود. نگاه درجه دو و تاریخی به کلیت میراث حکمی اسلامی نظیر آنچه در آغاز کتاب مبانی و تطورات برهان صدیقین (1391) انجام شده بخش دیگری از مطالعات او را تشکیل میدهد. بخش مهمتر کار او با میراث حکمی اما کوششهایی است که برای کاربست این میراث حکمی در بازخوانی عقلانیت مدرن صورت میدهد.

پارسانیا میکوشد حکمت صدرایی را در سطوح گوناگون، از نظریه فرهنگی و نظریه اجتماعی تا فلسفه فیزیک و نیز در سطح سیاست گذاری فعال کند. در سالهای اخیر بر درس گفتارها، مقالات، پایان نامه ها و رساله های پر تعدادی کار شده که حاصل کوششهای پارسانیا برای بسط حکمت صدرایی به عرصه ی معرفت اجتماعی است. نام بردن این آثار از حوصله ی این نوشتار خارج است، هر چند بررسی جامع پروژه ی پارسانیا مستلزم تشریح ابعاد این کوششها و یا دستکم مرور محتوایی این آثار است.

در میان کتابهای منتشر شده از ایشان دست کم دو اثر به شکل مستقیم تری با کوشش برای بسط و بازخوانی حکمت صدرایی ارتباط دارد.

یکی روش شناسی انتقادی حکمت صدرایی (1390) که بسط حکمت صدرایی به عرصه ی روش شناسی و معرفت شناسی است.

و دیگری نماد و اسطوره (1373) است که متضمن اشارات و اکتشافهای قابل توجهی از ظرفیتهای حکمت اسلامی در نشانه شناسی و شکل دهی به یک نظریه ی درباب معناست.

عرفان بخش دیگری از میراث و ذخیره ی معرفت عالم اسلام است که در کانون خوانش همدلانه ی استاد پارسانیا از سنت قرار دارد. روند کار او در این زمینه نیز بر وفق سنت حوزوی از تقریر و تدریس میگذرد. تقریرات دروس تمهیدالقواعد و فصوص الحکم آیت الله جوادی و تدریس فصوص الحکم پارسانیا را متوغل در میراث عرفان اسلامی ساخته اما تعمق در متون عرفانی باعث نمیشود تا او از بسط اجتماعی اندیشه عرفانی و نگاه درجه دو به آن باز بماند.

پارسانیا علاوه بر تعمق در متون عرفانی به فرامتن و حیات اجتماعی اندیشه عرفانی نیز توجه دارد و میکوشد دلالتهای اجتماعی عرفان اسلامی را بیش از پیش آشکار کند. کتاب عرفان و سیاست (1386) نمونه ای از این کوششهای اوست. بخش عمده ی اثر البته به نقد خوانشها و مصادره های متجددانه ی معاصر از عرفان اختصاص اما فصلی آخر و در ضمن و ذیل روش شناسی اندیشه عرفان و نیز «انقلاب عرفانی»، به دیدگاه منسجم و بدیعی را در باب تحلیل نسبت عرفان و سیاست (جامعه) میگشاید.

بدیع ترین کوشش پارسانیا در خوانش سنت در توجهی است که به میراث مسلمین در زمینه ی «علم اجتماعی» دارد. پارسانیا نظریه ی مبسوطی در خوانش میراث علم الاجتماع مسلمین سامان داده است. بنیاد معرفت شناختی این نظریه بر رد ارزش داوریهای متداول کنتی استوار است: اگر فارغ از سه گانه ی کنت بیاندیشیم، اگر بر این باور نباشیم که علم اجتماعی از آگوست کنت شروع شده و هر چه پیش و بیش از آن بوده و باشد ماقبل علم است؛ آنگاه میتوانیم بپرسیم آیا انسانها قبل و فارغ از کنت و روش پوزیتویستی درباره ی جامعه و مسائل آن نمیاندیشیده اند؟

پاسخ پارسانیا تقریباً این است که امکان ندارد که جامعه ی اسلامی به تفسیر خود و کنشهایش و به حل مسئله هایش نیاندیشیده باشد و یا اندیشه ورزیهایش ماقبل علمی باشد. به ویژه آنکه در ادواری در اوج تمدن و علم بوده است. پارسانیا میگوید فارغ از معنای اخیر درباره ی علم که سابقه ای در حدود دو سده دارد، عالم اسلامی در دامن خود معرفتهایی پرورانده و ذخایری از علم فراهم آورده که هنگام اندیشیدن به مسائل اجتماعی خود از این رویکردها و روشهاشان بهره میگیرد. این رویکردها به طور خلاصه عبارتند از وحیانی، نقلی، حدیثی، تفسیری، فقهی، فلسفی، کلامی، عرفانی، تاریخ نگاری و تک‌ نگاری و رویکرد خطابی. همین ایده مبنای درس گفتارهای متعددی است که تحت عنوان اندیشه و روش اجتماعی متفکرین مسلمان ارائه کرده است.

پارسانیا بررسیها پیرامون تفکر اجتماعی مسلمین را از یک کار صرفاً تاریخی خارج میکند، به ساحت معرفت شناسی برده و بر اساس بنیانی از نقد به هنجارهای رایج در تحقیر علم اجتماعی اسلامی، به بازخوانی میراث اسلامی به مثابه یک علم اجتماعی میپردازد. توجهاتی که پارسانیا در حکمت عملی مصروف میکند را میتوان در چارچوب همین رویکرد او به علم اجتماعی مسلمین دانست. او چندی پیش بخشی از کتاب الحروف فارابی را در یک سلسله جلسات درس گفتار به بحث گذاشت و نگاه یکسره متفاوتی به ماهیت و کارکرد میراث علم الاجتماع مسلمین دارد.

اگرچه معارف حکمی نقطه ی کانونیِ بازخوانی سنت در پروژه ی فکری استاد حمید پارسانیا است اما دغدغه های او در بازخوانی همدلانه ی میراث کم و بیش شامل تمام بخشهای ذخیره معرفتی عالم اسلامی میشود. در تفسیر قرآن او بخشهایی از درسهای تفسیر آیت الله جوادی آملی را تقریر کرده و ایده هایی را در چارچوب مقالاتی دنبال میکند. در حدیث به تدریس اصول کافی میپردازد و اخلاق، کلام، فقه و اصول فقه نیز از دایره ی پروژه ی فکری وی برای بازخوانی همدلانه ی میراث نمانده است. مقالات و بحثهای او در این سه زمینه ی اخیر بیشتر از موضع نگاه درجه دو به کلیت وضعیت این دانشهاست.

پرسش منتقدانه از تجدد

اگر به صورت بندی کلی آغاز این نوشته بازگردیم، موقعیت پروژه ی فکری استاد پارسانیا که آن را در چارچوب کوششی برای تلفیق سنت و تجدد از طریق نقد تجدد از خاستگاه سنت ارزیابی کردیم. این موقعیت مستلزم دنبال کردن کوششهایی در دو ساحت سنت و تجدد است. در سطور پیشین مروری گذرا بر صورت این اقدامات در حوزه ی سنت ارائه دادیم. اکنون در پی بررسی آنیم که پارسانیا در چارچوبه ی پروژه ی خود چه اقداماتی را در نقد تجدد پی میگیرد؟

اولین و مهمترین میدان پرسشگری پارسانیا معرفت شناسی و فلسفه ی علم است. پرسشهایی که از نسبت فلسفه و علم آغاز میشود و به نقد فلسفی نظریه های علوم اجتماعی میرسد. کتابهای علم و فلسفه (1383) و سنت، ایدئولوژی، علم (1385) را میتوان نمونه ای از کوشش برای در انداختن پرسش اول پیرامون نسبت علم و فلسفه دانست. جهان های اجتماعی (1391) اما از مرز فلسفه علوم اجتماعی آغاز میکند و به طرح نظریه یا ایده هایی در فضای نظریه اجتماعی میرسد. به جز نقدهای معرفت شناختی، بخش دیگری از نقدهای پارسانیا به مدرنیته حول انسان شناسی شکل میگیرد. پارسانیا میکوشد با فعال کردن ظرفیتهای حکمی و به خصوص عرفانی، هبوط انسان مدرن را نشان بدهد. کتاب هستی و هبوط (1383) در این راستا نوشته شده است.

پرسش پروژه ی فکری پارسانیا از تجدد اما در سطح فلسفه علم، نظریه اجتماعی و انسان شناسی باقی نمی ماند. بازخوانی انتقادی عینیت و تجربه تاریخی ما در ایران و در عالم اسلامی محور دیگری در پرسشگری انتقادی پارسانیا از تجدد است. پارسانیا میکوشد نشان بدهد مدعای اندیشه های مدرن برای اصلاح وضعیت ایران هیچگاه صادقانه نبوده و اصلاحات حقیقی از ظرفیتهای درونی بر میخیزد.

کتاب هفت موج اصلاحات (1386) پروژه ی فکری پارسانیا را از تمرکز بر بازخوانی میراث و نقد تجدد، به مرزهای کنشگری اجتماعی نزدیک میکند. این کتاب با نگرشی جریان شناسانه مشابه عرفان و سیاست یک بازشناسی انتقادی از جریانهای فکری معاصر ایران و اسلامی است به دست میدهد. این طرح در کتاب انواع و ادوار روشنفکری (1391) به بلوغ میرسد. پارسانیا در این کتاب در طرحی جامع، ابتکاری، دقیق و فشرده کلیت جریانهای فکری مترجم تجدد را صورت بندی و دوره بندی میکند.

توجه تحلیل گرایانه و کنش گرایانه به انقلاب اسلامی

اگر  پروژه ی فکری حجت الاسلام و المسلمین حمید پارسانیا بر گسل معرفتی سنت و تجدد بنا شده است، اما توجه همه جانبه به این گسل و دو سوی آن، پارسانیا را فارغ و غافل از امکانها و رویدادهای عینی نساخته است.

پارسانیا که در سالهای مبارزات انقلاب اسلامی فعالیتهای نوجوانانه را تجربه کرده، همزمان با پیروزی انقلاب اسلامی وارد دانشکده ی علوم اجتماعی دانشگاه تهران میشود و تجربه ی زیسته دست اول و مشاهده ای بیواسطه از انقلاب فرهنگی دارد. پس از آن نیز در جبهه های جنگ حضور مییابد و از این نظر یک کنشگر فعال در میدانهای انقلاب اسلامی است. همین زمینه باعث شده تا در پروژه ی فکری پارسانیا و در ترسیمی که او از کشاکش سنت و تجدد دارد، «انقلاب اسلامی» به لحاظ نظری و عملی یک مسئله ی مهم تلقی شود.

در سطح نظری پارسانیا کتاب حدیث پیمانه، پژوهشی در انقلاب اسلامی (1376 چ دوم) را منتشر کرده است. کتابی که هسته ی اولیه ی آن در درس گفتارهای سه دهه قبل پارسانیا در چارچوب دروس معارف شکل گرفته اما با تکمیل و تکامل به یک تحلیل یکپارچه، بدیع و بدیل در باب انقلاب اسلامی منتهی شده است. تحلیلی که چارچوب مفهومی خود را از ظرفیتهای میراث علم الاجتماع مسلمین از فارابی تا ابن خلدون  اخذ کرده و شناختی جامع از جریانهای قبل و بعد از انقلاب به دست میدهد.

در سطح عملی نیز پروژه ی پارسانیا با نیازهای آموزشی و سیاست گذاری جمهوری اسلامی ارتباط پیدا میکند. همین ارتباط یک وجه تمایز در این برنامه فکری است. پارسانیا کوشیده است نتایج پروژه ی فکری خود را علاوه بر نگارش و انتشار در قالب کتاب و مجله، در سطح سازمان علم هم دنبال کند. پارسانیا تلاشهایش در بازخوانی همدلانه ی سنت، پرسش از تجدد و توجه به انقلاب اسلامی را با امکانها و نیازهای عینی و عملی انقلاب اسلامی پیوند میزند و همین پیوند به او کمک میکند ایده هایش را تنها در سطح نظم علمی دنبال نکند و به نظام سازی علمی هم بپردازد است. تلاش برای تأسیس رشته ها، مراکز رسمی و حلقه های غیررسمی آموزشی و انجمنهای علمی در حوزه و دانشگاه بخشی از این نهاد سازیهاست.

سه رشته ی آموزشی که در سطح تحصیلات تکمیلی طراحی و تصویب شده و در دانشگاههای باقرالعلوم (علیه السلام) و تهران و موسسه امام خمینی(ره) قم در حال اجراست محصول همین کوششهاست. این سه رشته که کوششهای عملی و پروژه ی فکری پارسانیا امکان طراحی آن را فراهم آورده عبارتند از «دانش اجتماعی مسلمین»، «فلسفه علوم اجتماعی» و «سیاست گذاری فرهنگی» که به ترتیب محصول  تداوم آموزشی بخشهای سه گانه ی بازخوانی میراث، نقد تجدد و عطف به انقلاب اسلامی در پروژه ی فکری اوست.

این متن برای انتشار در حاشیه ی گفتگویی با استاد پارسانیا نوشته شده است و به اقتضای توان نگارنده، زمان اندک و تدوین فی البداهه، نمیتواند اولین چراغ را برای بررسی پروژه ی فکری حجت‌ الاسلام والمسلمین حمید پارسانیا روشن کند. تشریح لایه های اندیشه ورزی و کنشگری این متفکر مؤلف و نیز روشن ساختن ارتباط این لایه ها تلاش بیشتری میطلبد.

ویژگی پروژه ی فکری استاد پارسانیا تنها این نیست که میکوشد با توغل در سنت و تأمل در تجدد، راه دیگری در برابر ما بگشاید. بخش مهمتر این پروژه این است که فارغ از نیازهای امروزمان به سر نمیبرد و درست به همین دلیل است که استاد حمید پارسانیا را همواره در حال تحرک میبینیم:

از سیاست گذاری در شورای عالی انقلاب فرهنگی تا تألیف کتب درسی جامعه شناسی دوره ی دبیرستان، از کنج فیضیه ی قم تا کرسی دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران، از تقریر تا تألیف کتاب و مقاله، از نشست و سخنرانی تا مناظره، از تدریس در دانشگاه های قم و تهران تا ارائه ی درس گفتارهای غیررسمی؛ او در هر جا که امکانی وجود داشته باشد حضور دارد تا بخشهایی از برنامه ای را جلو ببرد که چاره ی ما در کشاکش کنونی میان سنت و تجدد میداند. تأمل در پروژه ی فکری استاد پارسانیا و نسبت لایه های گوناگون کنشگری او بیش از هر چیز، پاسخی است به نیاز ما برای شناخت بیشتر و بهتر وضعیت تفکر امروز.

در زمانه ای که از یکسو ژورنالیسم علوم انسانی به ورطه ی امیال کنشگران حزبی فروغلطیده از سوی دیگر پُرحرفیهای ملال آور جماعتی «نیمه سواد» درباره ی تحول و تمدن به سرحد تهوع رسیده است؛ پارسانیا، متفکری مؤلف، برخاسته از یک سنت اصیل فکری و بنشسته بر کرسی پرسشگری است و حرفهای بدیعی دارد. تفاوتی ندارد موضع خود را با او موافق بدانیم یا مخالف؛ حرفهایش از جنس پرخاشها و شعارهای رایج در دو سوی میدان تفکر نیست. خوانشها و پرسشهایی است که ارزش خواندن و شنیدن و اندیشیدن دارد.

به قلم : مجتبی نامخواه

منابع:

(1373) نماد و اسطوره، قم، مرکز نشر اسراء.

(1376) حدیث پیمانه، قم، دفتر نشر معارف.

(1383) علم و فلسفه، تهران، سازمان انتشارات پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی.

(1385) سنت، ایدئولوژی، علم، قم، بوستان کتاب.

(1386) عرفان و سیاست، قم، بوستان کتاب.

(1386) هستی و هبوط، قم، دفتر نشر معارف.

(1386) هفت موج اصلاحات، قم، بوستان کتاب.

(1390) روش‌شناسی انتقادی حکمت صدرایی؛ قم، کتاب فردا.

(1391) ادوار و انواع روشنفکری در ایران با نگاه به روشنفکری حوزوی، قم، کتاب فردا.

(1391) جهان اجتماعی، قم، کتاب فردا.

(1391) مبانی و تطورات برهان صدیقین، تهران، پژوهشگاه علم انسانی و مطالعات فرهنگی.