دریافت

اهمیت نماز و نماز ظهر عاشورا در نفس تقدیم شهیدانی است که امام حسین علیه السلام در این راه فدا کرد. و صاحب الزمّان ارواحنافداه برای برپایی و احیای آن قیام خواهد نمود، که این نماز اثبات میکند، تمام هدف امام حسین علیه السلام برای احیای امر به معروف و نهی از منکر، اقامه نماز و نام و یاد خداوند متعال بوده است تا در طول تاریخ طنین انداز شود که او و یارانش همه فدایی نمازند.

«السَّلَامُ عَلَی سَعِیدِ بْنِ عَبْدِاللهِ الْحَنَفِی»

«السَّلَامُ عَلَی عَمْرِو بْنِ قَرَظَةَ الْاَنْصَارِی»

شهیدان نمازی که امام زمان -عجّل الله تعالی فرجه الشّریف- ارواحنافداه در زیارت ناحیه مقدسه بایشان سلام و درود میفرستند.

«سعید بن عبد الله حنفی» ایمانی راسخ و شجاعتی فراوان داشت و از هواداران سرسخت اهلبیت علیهم السلام بود. وقتی شب عاشورا سید الشهدا علیه السلام از افراد خواست که از تاریکی استفاده کرده، متفرق شوند. یاران برخاستند و هر یک سخنانی گفتند. از جمله سعید بن عبد الله ایستاد و گفت: نه، به خدا قسم! تو را وا نمیگذاریم تا خداوند بداند که ما در نبود رسول خدا علیه السلام حقّ او و ذریّه ‏اش را مراعات کردیم. به خدا سوگند! اگر بدانم که کشته میشوم، سپس زنده میشوم، آنگاه سوزانده میشوم و هفتاد بار با من چنین میکنند، باز هم از تو جدا نمیشوم تا در راه تو فدا شوم. پس چگونه چنین کنم، با آنکه بیش از یکبار کشته شدن نیست و پس از آن کرامت ابدی و بی‏ پایان است.

سعید از فرستادگانی بود که نامه‏ های کوفیان را خدمت امام حسین علیه السلام آورده بود. او و همراهش هانی، آخرین سفیرانی بودند که امام حسین علیه السلام نامه‏ ای خطاب به مردم کوفه نوشت و به دست آنان سپرد. وی از انقلابیون پرشور کوفه به حساب میآمد. در نهضت مسلم بن عقیل(ع) نیز فعال بود و نامه مسلم را به مکه رساند و از مکه، همراه امام به کوفه آمد تا در روز حماسه بزرگ عاشورا، جان را فدای رهبرش سازد. (فرهنگ عاشورا، جواد محدّثی، به نقل از کتابهای: اعیان الشیعه، حسین بروجردی، ج‏‏7، ص‏241؛ مقتل الحسین، مقرم، ص‏165؛ بحار الانوار، علامه مجلسی، ج‏‏45، ص‏21 و 70.)

«سید بن طاووس» مینویسد: وقت نماز ظهر فرا رسید. امام حسین علیه السلام به زهیر بن قین و سعید بن عبد الله حنفی امر کرد پیش روی آنحضرت بایستند، آنگاه امام حسین علیه السلام با سایر اصحاب، نماز خود را خواند. در این هنگام تیری به طرف حسین علیه السلام آمد، «سعید بن عبد الله» به پیش آمد و خود را سپر حسین علیه السلام نمود، و همچنان استوار ایستاد و تیرها را به جان خرید، تا اینکه بر اثر شدّت جراحات تیرها به زمین افتاد، و در این حال میگفت: خدایا! این دشمنان را به لعنتی که بر قوم عاد و ثمود کرده ای لعنت کن! خدایا سلام مرا به پیامبرت برسان، و از دردهایی که بر اثر تیرها به من رسید، به آن حضرت خبر بده؛ چرا که من، پاداش تو را در یاری ذریّه پیامبرت میجویم. سپس به شهادت رسید، در بدن او، غیر از جراحات شمشیرها و نیزه ها سیزده چوبه تیر دیده شد. (اللهوف، سید بن طاووس، ص‏111 و 112).

امام زمان(عج) روحی فداه در زیارت ناحیه مقدسه به وی اینچنین سلام میدهد:

«السَّلَامُ عَلَی سَعِیدِ بْنِ عَبْدِاللهِ الْحَنَفِی» (المزار الکبیر، ابن المشهدی، ص‏493).

عمرو بن قرظه نیز به همراه سعید بن عبد الله، نگهبانی امام را به عهده گرفته بود، و در این راه چندین چوبه تیر به سر و سینه‏ اش رسید و به شدّت مجروح شد. همزمان با سعید بر زمین افتاد. جمله‏ هایی را که سعید گفته بود، به امام عرض کرد. (سخنان حسین بن علی علیهما السلام از مدینه تا کربلا، محمد صادق نجمی، ص‏202 و 203). عمرو بن قرظه آنچنان استوار و کوشا بود که هر تیری به سوی امام حسین علیه السلام میآمد، دستش را سپر آن تیر قرار میداد، و هر شمشیری که به طرف امام حسین علیه السلام کشیده میشد، قلب و جانش را در برابر آن میگذاشت تا اینکه پیکرش پر از زخم شد. در این هنگام به امام حسین علیه السلام رو کرد و عاشقانه گفت: «یابن رسول الله اوفیت؛ ای پسر رسول خدا! آیا به عهد خود وفا کردم؟» امام حسین علیه السلام فرمود: «نعم، أنت أمامی فی الجنّة، فأقرئ رسول الله عنّی السّلام، وأعمله أنّی فی الاثر؛ آری، تو جلوتر از من در بهشت هستی. سلام مرا به رسول خدا صلی الله علیه و آله برسان، و به آن حضرت عرض کن که من نیز به دنبال تو خواهم آمد.» او آنقدر با دشمن جنگید تا به شهادت رسید.

رضوان خدا بر آنان باد. (غمنامه کربلا، ترجمه اللهوف، محمد محمدی اشتهاردی، ص‏132)

امام زمان(عج) روحی فداه در زیارت ناحیه مقدسه به وی نیز سلام می‏دهد:

«السَّلَامُ عَلَی عَمْرِو بْنِ قَرَظَةَ الْاَنْصَارِی» (المزار الکبیر، ابن المشهدی، ص‏493).