روحیه و تفکر آزادی ‌خواهی حسینی

پیش‌ نیاز تمدن ‌سازی اسلامی

بحث آزادی و آزادگی، در منطق حضرت سیدالشهدا (علیه السلام) که برگرفته از منطق ناب و متعالی اسلامی و قرآنی است، بحثی است، بسیار والا و حائز اهمیت، به عبارتی دیگر از منظر و دیدگاه حضرت سیدالشهدا (علیه السلام)، آزادی و آزادگی دارای مراتب و مراحلی است که بالاترین و والاترین مراحل این خصلت و فضیلت، عبودیت و بندگی حق تعالی است. در این مقوله باید توجه داشت که همیشه و همواره، آزادی و آزادگی، به بندگی و عبودیت خداوند منتهی نخواهد شد.

امام حسین (علیه السلام) به عبارتی، در این بیان میفرمایند: امکان دارد انسانی دین نداشته باشد، اما آزاده باشد. این مبنا و خصلت، در دیدگاه حضرت سیدالشهدا (علیه السلام)، با آن جمله تاریخی در واقعه عاشورا، خطاب به لشکریان طاغوت بیان میشود. ایشان در مواجه با یاغیان و ناکثین عرصه کربلا میفرمایند: «یا شیعَهَ آلِ أَبی سُفْیانَ إِنْ لَمْ یَکُنْ لَکُمْ دینٌ وَ کُنْتُمْ لا تَخافُونَ الْمَعادَ فَکُونُوا أَحْرارًا فی دنیاکم» ، یعنی ای پیروان آل ابوسفیان، اگر اهل دین و تدین نیستید و از آخرت، ترس و واهمه ‌ای ندارید، لااقل در دنیا آزاد مرد و آزاده باشید. حضرت در واقع با این فرمایش، گروه و لشگر معاند و مخالف خود را به فطرت و اصالت الهی انسان فرا میخواند. ما میتوانیم با این منطق و رویکرد، با جهان پیرامون خود ارتباط و مراوده داشته باشیم. امام (علیه السلام)، یکی از ارزشها و فضایل بزرگ و متعالی انسان را آزادی و حریت قلمداد مینمایند. در این باب، ما معتقدیم که اساس هویت و اصالت انسان و بشریت را، بحث آزادی و آزادگی تشکیل میدهد. این معنا، یکی از ارکانهای اساسی در راه اعتلا و سعادت مادی و معنوی برای انسان است.

در بحث تمدن سازی برای بشر، اولین اولویت آزادی و آزادگی است. اگر انسان در انتخاب راه و مسیر و نحوه فکر و نحوه زیستن و زندگی کردن آزاد و مخیّر نباشد، این انسان نمیتواند در جامعه تمدن سازی و ایجاد فرهنگ نماید. فلسفه اینکه قرآن کریم و منویات آن با ظلم و ستم مخالف و معارض است و نیز رویکرد ائمه معصوم (علیهم السلام) در برابر طاغوت و طاغوتیان ایستادگی و قیام است، به این علّت است که، موضوع اجتناب از ظلم و ستم و مبارزه با طاغوت، پایه گزار و بنیان گزار، سعادت یافتن و کمال یابی انسان و بشریت است. اگر ما به گذشته رجوع نماییم، میبینیم که تمدنهای انسانی ای موفق و ماندگار بوده‌اند که، در پرتو دین و اندیشه ‌های دینی و بر مبنای الگوهای توحیدی شکل گرفته‌اند. لذا در بحث تمدن اسلامی نیز در بدو شروع و تاسیس، میبینیم که بحث توحید و مبارزه با ظلم و ستم و طاغوت مطرح و مورد نظر و تاکید بوده است. در واقع فلسفه تمدن اسلامی ، ساختن و پرداختن انسان با ویژگیهای فطری و الهی و توحیدی است. بنابراین ما برای دست یابی به تمدن اسلامی، نیازمند آزادی و آزادگی و پرورش روحیه آزادی و آزادیخواهی هستیم.

قیام سیدالشهدا (علیه السلام) نقطه عطفی برای حرکت به سوی ایجاد یک تمدن اسلامی است. اما اگر تمدن را به معنای یک حاکمیت و حکومت مقتدر و تمام و کمال بشناسیم به معنای یک حاکمیت مقتدرانه و مستمر را در یک قلمرو وسیع با همه لوازم و ابزارش ایجاد کرده باشند، بعد از سیدالشهدا (علیه السلام) چنین حاکمیتی را ندیده ‌ایم. در برخی مقاطع اگر حکومتی هم بوده حکومتی غیراسلامی بوده یا در  ظاهر اسلامی داشته ولی همه لوارم آن محیا نبوده است.

ما با رویکرد و قیام سیدالشهدا (علیه السلام) میتوانیم به دنبال ایجاد یک تمدن اسلامی مبتنی بر تفکر ایشان باشیم. آن تمدن با اشاره به این نکته شاخص که مُحَمَّدٌ رَسولُ اللَّهِ وَالَّذینَ مَعَهُ أَشِدّاءُ عَلَى الکُفّارِ رُحَماءُ بَینَهُم، باید شکل پذیرد. سیدالشهدا (علیه السلام) تجلی سختگیری و شدت بر کفار و دشمنان است. گرچه ایشان در ظاهر پیروز نشد اما در روز عاشورا دو جلوه‌ الهی را در حقیقت متجلی کردند. در یک طرف از قیام ایشان اوج محبت، عاطفه و مهربانی و معنویت و حُرانیّت را در رابطه امام حسین (علیه السلام) با اصحابشان میبینیم و در طرف دیگر اوج مقاومت سیدالشهدا (علیه السلام) در برابر دشمنان را میبینیم. این امر تجلی آیه شریفه أَشِدّاءُ عَلَى الکُفّارِ رُحَماءُ بَینَهُم است. ما میتوانیم با الهام از این قیام عظیم سیدالشهدا (علیه السلام) ، و صد البته در زمان درست آن که تا تاریخ باقی است این قیام هم باقی است و روز به روز گسترده ‌تر خواهد شد، تمدنی را ایجاد کنیم که در بین مسلمانها عطوفت و مهربانی و مودت حاکم باشد و اجازه شکوفایی تفکر الحاد و کفر داده نشود.

شهدای کربلا همه در یک روز کشته شدند؛ توّابین نیز همه در یک روز کشته شدند. اما اثری که توّابین در تاریخ گذاشتند، یک هزارم اثری که شهدای کربلا گذاشتند، نیست! به ‌خاطر اینکه در وقت خود نیامدند. کار را در لحظه ‌ی خود انجام ندادند. دیر تصمیم گرفتند و دیر تشخیص دادند.

جلوگیری از انحراف در دین با قیام امام حسین (علیه السلام)

آنچه که ما بعد از قیام امام حسین از اسلام  نه تنها برای تشیع بلکه برای کل اسلام داریم همه را مرهون امام حسین (علیه السلام) هستیم زیرا برای بنی امیه شیعه و اهل سنت اهمیتی نداشت بلکه آنها اصل و اساس اسلام را هدف قرار داده بودند و وقتی پیشنهاد بیعت به امام حسین داده شد اما در جواب فرمود: «با بیعت من ریشه اسلام کنده میشود زیرا امت به زمامداری مانند یزید مبتلا میشود.» امام حسین (علیه السلام) اسلام را از مسیر انحرافی به راه اعتدال بازگرداند و همه ی آنچه که بعد از عاشورا از اسلام به جای ماند و به تمدنی اسلامی ختم شد مدیون قیام امام حسین (علیه السلام) است.

اسلام با پیامبر حادث شد اما بقای آن با خون امام حسین (علیه السلام) امکان‌پذیر گردید که در غیر این صورت اسلام و تمدن اسلامی هم دیگر وجود نمیداشت و ریشه اسلام خشکانده میشد.

تمدن اسلامی از سالهای اولیه ورود اسلام شکل گرفته است، اکنون این سوال مطرح میشود که آیا تمدن اسلامی بر اساس نهضت عاشوراست؟ که ما معتقدیم بر اساس قیام عاشورا نبوده است. هنوز جامعه اسلامی در رسیدن به طهارت و قداست قیام عاشورا فاصله ی زیادی دارد و ما امیدواریم به دست امام زمان (ارواحنافداه) چنین تمدنی تحقق پیدا کند. امام حسین (علیه السلام) برای برپایی حکومت عدل و نجات بشر قیام کرد که برای رسیدن  به چنین جامعه ‌ای مراحل مختلفی باید طی شود.

برای تمدنِ شکل گرفته بر اساس قیام عاشورا با توجه به آیه ۵۴ سوره مائده این شش ویژگی بیان شده است: عدالت، قسط، خداخواهی و اخلاص در چنین تمدنی وجود دارد. اصل عزت برای مومنین است و ذلت و خواری، کفر و الحاد وجود ندارد و انسانها نسبت به هم مهربان هستند. خداجویی و خداخواهی و اخلاص در بین انسانها موج میزند و هیچ ترسی هم از سرزنش گران در چنین جامعه‌ای نیست. قیام عاشورا نقطه عطفی در تمدن اسلامی بوده است، اگر قیام عاشورا نبود اسلامی دیگر وجود نداشت که تمدنی بر اساس آن شکل بگیرد. در واقع تمدنی که از قرن سوم تا پنجم شکل گرفت و در آن مسلمانان در حوزه ‌های علمی و اجتماعی در اوج شکوفایی قرار گرفتند، بواسطه قیام کربلا بوده است. در چنین تمدنی بازهم حکومتهای جابرانه و جاهلانه بازگشته بودند و اگر قیامهای بعد از کربلا به طور کامل به ثمر مینشست و حکومتهای جابرانه برچیده میشدند پایه ‌گذاری تمدنی کامل امکانپذیر میشد اما چنین چیزی محقق نشد.

قیام امام زمان (روحی فداه) متأثر از قیام عاشورا

آنچه که با ظهور امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف برای ایجاد حکومت اسلامی اتفاق خواهد افتاد بازهم مدیون قیام امام حسین (علیه السلام) خواهد بود. تمدن اسلامی بعد از نهضت عاشورا پایه‌گذاری شد اما با وجود حاکمیت بنی ‌عباس اصلاحات لازم انجام نگرفت که امیدواریم با حضور امام عصر (ارواحنافداه) این اتفاق بیفتد.

جلوگیری از بازگشت جامعه به دوران جاهلیت و الگو شدن برای آزادگان جهان بخشی از پیامدهای این قیام بود. امروز در هر جای جهان که نوای «هیهات من‌الذله» به گوش میرسد برگرفته از قیام امام حسین (علیه السلام) است.  این یکی از مهمترین پیامهای نهضت عاشور است که همچنان نبض آن میزند و چراغ راه همه آزادگان است. رهبران بسیاری از کشورهای دنیا از امام حسین (علیه السلام) الهام گرفتند. امروزه اگر تعدادی از کشورهای دنیا اقتباس مختصری از نور قیام امام حسین (علیه السلام) کسب میکنند، زنده میشوند.

ظرفیت جهانی شدن در کربلا موج میزند

فرهنگ عاشورا قابلیت تاثیرگذاری جهانی را دارد، اما ما در این زمنیه کم‌کاری داریم هنوز بسیاری هستند که از چنین حادثه ‌ای اطلاع ندارند. این واقعه ظرفیت جهانی و بین‌المللی شدن را دارد زیرا مخاطب امام حسین (علیه السلام) مکتب خاصی نیست بلکه مخاطب آن همه ی بشریت است. انسانی که زیر بار حرف زور نرفته و تا نهایت ایثار پیش میرود. من بت ‌پرستانی را در هند میشناسم که هر سال کاروانی را به کربلا میبرند. آنان امام حسین (علیه السلام) را به عنوان امام شیعی نمیشناسند بلکه به این دلیل که امام حسین (علیه السلام) را انسان و فرد فوق العاده ‌ای بوده است، میشناسند.

تحول تمدن برآمده از نهضت عاشورا

قیام عاشورا میتواند تاثیرات گسترده‌ ای بر جوامع اسلامی به خصوص در حوزه تمدن سازی داشته باشد. یکی از شاخصه ‌های تمدن سازی، عدالت و مساوات اجتماعی است و اساس قیام عاشورا بر پایه ظلم ستیزی و عدالت بوده است.

همواره بی ‌عدالتی، ظلم و ستم و قرارگیری باطل به جای حق، ریشه ی ناحقی ها بوده است به همین علت یکی از شاخصه ‌های مهم تاثیرگذاری در تمدنی که از قیام امام حسین (علیه السلام) نشأت میگیرد، مساوات و عدالت است، که بر اساس مبارزه با ظلم شکل گرفت. در چنین تمدنی حق افراد جامعه تضییع نمیشود و حقوق ویژه ‌ای برای افراد ذی ‌حق مانند کودکان، سالمندان و زنان تعریف شده و در نتیجه احقاق حق میشود و حق و باطل جایگاه خود را پیدا میکنند.

اصلاح در جوامع را یکی دیگر از ویژگیهای تمدن شکل گرفته بر اساس نهضت عاشورا دانست و گفت: یکی از ویژگیهای قیام امام حسین (علیه السلام) اصلاح در جامعه بود. امام در نامه ‎ای که به محمد حنفیه مینویسند آورده است که «من قصد اصلاح را در جامعه دارم». این جمله نشان دهنده ی وجود فساد در جامعه آن زمان بود که نیازمند به مصلحی داشت تا تحولی در راستای از میان برداشتن فساد انجام دهد. مصلح باید فداکار باشد تا آمادگی فداکردن جان و مال خود در راه اصلاحات را داشته باشد و شاید بتوان با چنین ویژگیهایی اولین مصلحان را انبیاء بدانیم. امام حسین (علیه السلام) هم به عنوان یک مصلح در جریان نهضت عاشورا باعث ایجاد تحولی تمدن ‌ساز در آینده شد.

تفاوتهای تمدن اسلامی با تمدن غرب‌گرا

مسلمانان با پیروی از امام حسین (علیه السلام) چنین تمدنی را پایه گذاری خواهند کرد که باعث پیشرفت هم در مسائل دنیوی و هم معنوی میشود، شاخصه‌ های ما در تمدن اسلامی با تمدنی که در غرب بر اساس مادی گرایی مطرح میشود متفاوت است. در تمدن اسلامی افزون بر پیشرفت در امور مادی  باید مسائل معنوی هم رعایت شوند. قرآن هم به این مسائل اشاره دارد و میفرماید: ما زیبایی های دنیا را حرام نکرده ایم. کشورها و تمدنهای اسلامی میتوانند جزو زیباترین و پیشرفته ترین کشورهای جهان باشند اما به موازات آن پیشرفت معنوی هم باید وجود داشته باشد.

و سومین مولفه ی تمدن برگرفته از قیام عاشورا را امر به معروف و نهی از منکر دانست و گفت: قرآن هم به این مولفه و وجود آن در جامعه تاکید کرده است. از آنجایی که انسان به طور معمول خطاپذیر است و دچار انحراف و اشتباه میشود، ضرورت نیاز به امر به معروف و نهی از منکر احساس میشود اما با این وجود این مسئله با توجه به شرایط خاصی در جامعه باید اعمال شود و گروه خاصی که جزو عاملان به معروف و ناهیان از منکر باشند چنین فریضه ‌ای را باید در جامعه ترویج کنند...