هزاران ساعت از آخرین قطره خونی که از جسم بی جان، ولی سراسر عشق دلیر مردانمان به زمین افتاد، میگذرد. مردانی که از دیار نور و آینه بودند، مردانی که همچون سرو سربلند و همچون کوه استوار در مقابل اهریمنان ایستادند.

مردانی از جنس نور. پدران، برادران، پسران و همسرانی که حق زیستن را به ما بخشیدند. دلیرانی که عاشقانه از عشق دنیوی خود گدشتند و برای ماندگاری عشق حقیقی در دلها از جان خود دست کشیدند و بسوی عشق حقیقی شتافتند. دلیر مردانی که قلم از توصیف بزرگی و بزرگ مَنِشی آنها عاجز است.
میلیونها ثانیه از آخرین بازدمی که از لبهای خشک بسیجی نوجوانی که برای حفظ دین و ناموسش مردانه چشم در چشم گلوله ایستاد میگذرد...
تمام این لحظات گذشتند ولی اکنون سوال این است،

چه چیز یادآور دلاوریهای این دلیرمردان است؟
آنهایی که از خون خود گذشتند تا بدون هیچ اضطراب و دغدغه ای خون در رگهای ما جریان یابد...
آیا حق خون آنهایی که نفسهایمان را مدیونشان هستیم درست ادا کرده ایم؟


شیرمردانی که تنها قطعه سنگی از آنها به جای مانده است، که یادآور دلاوری آن دلاور مردان است...
خوشا به وفای مزار آن دلیران که در برابر سرما و گرمای روزگار استوار ایستادند و یاد شهیدان را زنده نگهداشتند...


و اکنون بدا به حال ما...
چه آسان به باده فراموشی سپردیم قطرات خون جوانان پاک سیرتی که در حسرت دیدن مولایمان به زمین افتادند...
و چه نامردانه غیرت غیور مردانمان از یادها رفت؛ مردانی که برای حفظ ناموسشان جان را در کف دست نهادند...
مسئول خون پاک شهیدان...
چه چیزهای پوچ و شیطانی جایگزین اعتقادات پاک و عرفانی جان نثاران شده است؟
غرب با اعتقادات ما چه کرد؟ 
با حجاب و عفاف دختران و زنان ماچه کرد؟
غیرت و جوانمردی مردان ما را کجا به حراج گذاشتند؟
ایثار و از خود گذشتگی را در کجا به اسارت گرفتند؟


کـــــافیـــست...!!!!
تا به الان هر چه کوتاهی در حق خون شهیدان کرده ایم کافیست!
بیاید قدر شناس خون پاکشان باشیم و با اعمالی شایسته دِینمان را ادا کنیم؛ هر روز یادآور آن باشیم که قطره های خونمان را مدیون میلیونها قطرات خون پاک دلیرمردانمان هستیم...
از یاد نبریم که روزی فرا خواهد رسید که چشم در چشم شهیدان بایستیم و پاسخگوی پایمال شدن خونشان باشیم...
آنها از همه هستی شان برای دفاع از دین و آسایش امروز ما گذشتند.

ما در مقابل از خود گذشتگی آنها چه پاسخی داریم؟؟؟