حسینا! اماما هر چند ما عاشورائیان در قرن پانزدهم ه.ق، کربلا نبودیم،‌ تا به ندای هل من ناصر تو پاسخ بگوییم و حق را یاری کنیم. اما حسینا،‌ ما می‌دانیم که تاریخ بر محور تو و عاشورا و کربلایت می‌گردد.
همه روزها عاشوراست.
زمان بر امتحان من و تو می‌گردد، تا ببیند که چون صدای هل من ناصر امام عشق برمی‌خیزد چه می‌کنیم؟

شهید سید مرتضی آوینی در وصف شهادت دیدگاهی اینگونه دارد:

الهی مگر جز سوختگان را به ضیافت عنداللهی نمی‌خوانی، ما را بسوز آنچنان که هیچ‌کس را آنگونه نسوخته باشی.
شهادت پایان نیست، آغاز است، تولدی دیگر است در جهانی فراتر از آنکه عقل زمینی به ساحت قدس آن راه یابد. تولد ستاره‌ای است که پرتو نورش عرصه زمان را در می‌نوردد و زمین را به نور رب‌الارباب اشراق می‌بخشد.


شهادت قلبی است که خون حیات را در شریان‌های سپاه حق می‌دواند و آن را زنده نگه می‌دارد. شهادت، جانمایه انقلاب اسلامی است و قوام و حیات نهضت ما در خون شهید است.


شهید منتظر مرگ نمی‌ماند، این اوست که مرگ را برمی‌گزیند. شهید پیش از آنکه مرگ ناخواسته به سراغ او بیاید، به اختیار خویش می‌میرد و لذت زیستن را نیز هم او می یابد نه آن کس که دغدغه مرگ حتی آنی به خود او وا نمی‌گذاردش و خود را به ریسمان پوسیده غفلت می‌آمیزد.


شهادت مزد خوبان است.