من از مشهد ، من از تبریز ، از شیراز و کرمانم

من از ری ، اصفهان ، از رشت ، از اهواز و تهرانم

نمیدانم کجایی هستم ، اما خوب میدانم

هوایی هستم و آواره‌ ای در مرز مهرانم

اگر آواره ‌ام ، قلبم در ایوان تو جا مانده

دلم با هر قدم با هر نفس اسم تو را خوانده

غم عشقت بیابان پرورم کرد و میان راه

یکی پرسید : تا کرب و بلا ، چندتا ستون مانده؟

چه شیرین است با شوقت دویدن در بیابانها

به عشقت هم به دل جارو زدن هم در خیابانها

نه تنها در میان تربتت داری شفا ، حتی

به خاک زیر پای زائرت دادند ، درمانها

یکی جارو به دست و دیگری گوشی به گوش آمد

یکی بر شانه مشک و آن یکی پرچم به دوش آمد

در این موکب سخن ازکوفه ، آن موکب سخن از شام

یکی از هوش رفت اینجا ، یکی آنجا به هوش آمد

ستون یک هزار و چارصد ، یعنی : سلام آقا

سلام ای بیکفن ای تشنه لب ای مانده بر صحرا

به سقای علمدارت قسم ، ما پای پیمانیم

به شوق یاریِ آرام جانت ، مَهدی زهرا (عجل الله تعالی فرجه الشریف)

تجلی وحدت اسلامی در اربعین ، بهترین الگوی تمدن ‌سازی

اندیشه ، عواطف و احساسات ، عناصر بسیار مهمی هستند که در هر تمدن و جریان تمدن ‌سازی نقش بسیاری ایفا میکنند. راهپیمایی اربعین و وحدتی که در ورای آن است ، محلی برای تبادل فکری و فرهنگ اسلامی است واقعه ی عاشورا و پس از آن اربعین ، با تمامی مراسم و سننی که سالیانه و به خصوص در سالهای اخیر برگزار میگردد، با برخورداری از این عناصر نقش بسزایی در تمدن اسلامی دارد که فارغ از قومیت، ملیت، نژاد و… میتواند به حفظ و بازآفرینی و گسترش ارزشهای اصیل تمدن اسلامی یاری رساند.

وجود یک حس و تمایل و علاقه عاطفی بزرگ مشترک میان انسانها در این بازه زمانی میتواند افراد را به سوی یک «ما» و وحدتی عمیق و بزرگ سوق داده و منیّتها را بزداید. همکاری و تعاون میان افراد، ایثار و گذشت و فداکاری مردم نسبت به یکدیگر، برادری و برابری در مراسم عاشورا و اربعین حسینی به وضوح قابل مشاهده است.

اربعین کرب و بلا لذت دیگر دارد

چند روز ، دگر شهر چه دیدن دارد

کاروان ، پای پیاده ، حرم ، بسم الله

ذکر لبیک حسین، به چه شنیدن دارد…

ریشه ی مناسک اربعین آموزه ‌های مکتب اهلبیت (علیه السلام) است،

یعنی این مناسک خواستگاهی دارند و از جایی شروع میشوند، این پدیده اربعین برآمده از آموزه ‌های مکتب اهلبیت (علیها سلام) است و شناخت آموزه ‌های اولیه که در شکل‌گیری اربعین مؤثر است، به ما خیلی کمک میکند که نحوه ی مواجهه با این پدیده و تحلیل آن را بیابیم. بررسی آن دسته از آموزه ‌های دینی که موجب پیدایش این پدیده شده است به ما نشان میدهد که جهت‌گیری مطلوب این حرکت بزرگ چیست و به استناد آن با اطمینان میتوانیم حکم کنیم که این راهپیمایی یک ظرفیت بزرگ تمدنی دارد.

در تمام مناسک مذهبی، هدف آن است که امتداد اجتماعی آن رویداد بزرگ و خواستگاه اولیه آن را نشان بدهیم لذا این مناسک بازتولید پدیده ‌ای است که در اربعین اتفاق افتاده است و ما هم سعی میکنیم در آن شرکت داشته باشیم. اگر جوهره پدیده اصلی و پشتوانه ‌های معرفتی آن تمدن‌ ساز باشد امتداد تاریخی آن هم مشروط به مبتلا نشدن به کژی کارکردهای تمدن ‌ساز خواهد ماند. اینکه وقایع مربوط به قیام امام‌حسین (علیه السلام) محدود به عاشورا نیست و روز چهلم شهادت ایشان نیز به نحوی بزرگداشت میشود به صورت نمادین که نشان ‌دهنده ی امتداد و پویایی و استمرار این واقعه بزرگ است و این نخستین روش کمک اربعین به تداوم پیام تمدن ‌ساز عاشوراست.

وقتی این مراسم را احیا میکنیم و امتداد و جاری بودن آن را نشان میدهیم خودمان را در مسیر آن پیامها و رفتارهای امام حسین (علیه السلام) قرار میدهیم و از طریق بازتولید روح و هدف و جهت‌گیری آن مناسک، پیام آن را زنده نگاه میداریم. حال اگر اربعین محدود به مناسک بشود یعنی آن هدفی که مناسک میخواهد به آن توجه کنیم را از یاد ببریم و از روح و هدف و جهت‌گیری مطلوب مناسک غافل بشویم و فقط به ظاهر این مناسک توجه بکنیم، این یک نوع بیراهه رفتن و ضد کارکرد اصلی مورد انتظار است.

اربعین نوید خروج از عالم مدرن و ظهور تمدن دینی است.

اربعین میتواند یک زمینه و تمرین و گشایش تاریخ جدید باشد و این را نوید میدهد که انسانها میتوانند بیرون از وضعیت فرهنگی امروز و تمدن مدرن، زندگی کنند. به نظر میرسد اربعین در دو سطح قابل تحلیل است. یکی اینکه انسان ‌ساز است و دیگری تاریخ ‌ساز. انسان ‌سازی پدیده اربعین در مقیاس فردی به این معناست که اربعین نویدگر یک سبک زندگی جدید پیش روی انسان است که با اصول زیست انسان مدرن هماهنگ نیست. یا اربعین تداوم فضای معنوی جبهه ‌ها در محیطی غیر از جنگ و خونریزی است. امام (ره) میفرمود جبهه کارخانه آدمسازی است. اربعین در مقیاس بزرگتری کارخانه آدمسازی است به این معنا که در محیطی که در انقلاب اسلامی بعد از چند دهه بسط پیدا کرده است، این کارخانه آدمسازی در عرصه بین المللی ظهور کرده و انسانها را در یک محیط جدیدی تربیت میکند.

لذا این نویدگر یک سبک زندگی جدید است که در این سبک زندگی مثل جبهه ‌های جنگ سود محوری و لذت و شهوت مطرح نیست و ایثار و فداکاری و جان نثاری برای دیگران و همچنین امام ‌گرایی و ولایت ‌مداری به اوج میرسد. ارتباط با واقعیت زندگی و واقعیت تاریخ و زندگی در بسیط ترین شرایط ظهور و بروز بین المللی پیدا میکند و یک سبک زندگی جدیدی را پیش روی انسان قرار میدهد که این در مقیاس فردی میتواند انسان ساز باشد.

پیاده روی اربعین ، آلترناتیو مدرنیته

تمدنِ مدرن برآمده از عقلانیتِ نفسانی تلاش کرده تفسیری مادی را بر همه ‌ی عرصه ‌های زندگی بشر تحمیل کند اما «عقلِ سرخِ حسینی» نوع دیگری «بودن و زیستن» را در پیاده روی اربعین پیش چشمانِ بشریت قرار داده است. در سالیان اخیر، حماسه ‌ی اربعین فراتر از یک آئین مذهبی به عرصه ‌ی تجلی نوعی عقلانیت در سبک زندگی تبدیل شده و در حُکم «آلترناتیو» و جایگزینِ مناسبات مادیِ مدرن ظاهر گَشته است.

در لحظه لحظه‌ ی این حماسه‌ ی نورانی میتوان نمودِ این عقلانیت را در تعاملات اقتصادی، ارتباطات انسانی، معیشت، زندگی روزانه و... به روشنی دید. میعادگاه اربعین به نمایشگاه عظیمِ «سبک زندگی دینی» تبدیل شده که در آن «شیفتگانِ حقیقت» نژاد، ملیت و سودِ مادی و... را پیش پای «حقیقت قُدسی» ذبح میکنند به این امید که عرض ارادتی هرچند ناچیز کرده باشند به مقام کبریاییِ ذبیح الله الاعظم (علیه السلام). چه زیبا گفته بود آوینی که: «کربلا را تو مپندار که شهری است در میان شهرها و نامی است در میان نامها. نه، کربلا حرم حق است و هیچکس را جز یاران امام حسین (علیه السلام) راهی به سوی حقیقت نیست.»

پدیده اربعین دارای سطوح مختلفی است که همه این سطوح قابل تحلیل برای ایجاد زمینه برای ظهور تمدن اسلامی است. نباید این پدیده را تک بعدی نگاه کرد. تمام سطوحی که یک تمدن اسلامی برای ظهور و بروز به آن نیاز دارد در پدیده اربعین قابل مشاهده است. حماسه اربعین دلالتهای مختلفی دارد که این دلالتها قابل تحلیل و بسط پیدا کردن در عرصه بین‌المللی است. البته این هنوز به معنای ظهور عینی این دلالتها نیست ولی قابل تداوم است.

اولاً، دلالت سیاسی باشد. پدیده اربعین همگرایی جهان تشیع در مقابل جریان تکفیری است که امروز در عرصه منطقه فعالیت میکنند. همچنین این پدیده در مقابل تفکر سیاسی دنیای مدرن است که ندای سکولاریسم و جدایی دین را از حوزه ی اجتماع، بین الملل و عرصه ی زندگی مردم دارد. این دلالت سیاسی خواه ناخواه تداوم انقلاب اسلامی در عرصه بین‌الملل است و تقویت جبهه انقلاب اسلامی در حوزه منطقه علیه تمدن پوسیده ی غرب است.

دوماً، دلالت نظامی باشد. این قصه وجه دیگر تحلیل ما در مورد اربعین است به این معنا که در اربعین جریانهای مختلف جهان اسلام گردهم آمده ‌اند و این خود میتواند یک رزمایش نظامی علیه جریانهای تکفیری و جریانهای زیاده ‌خواه غرب باشد. طبق آیه قران «وَأَعِدّوا لَهُم مَا استَطَعتُم مِن قُوَّةٍ وَ مِن رِباطِ الخَیلِ تُرهِبونَ بِهِ عَدُوَّ اللَّهِ وَعَدُوَّکُم» کلمه «ترهبون» به این دلالت دارد که دشمنان خواه ناخواه از این پدیده به وحشت خواهند افتاد. این جمعیت عظیم بزرگترین نماز جماعت جهان اسلام را با یک هدف و با یک مسیر برگزار میکند. این یک وحشت عظیم در میان تکفیریها و غربیها ایجاد میکند.

پدیده ‌ی اربعین یا حماسه ‌ای که هر ساله در اربعین مشاهده میکنیم گرایش جوامع و فرهنگهای مختلف ذیل یک کلمه واحد به نام امت اسلامی است. این نقطه مقابل ناسیونالیسم و تقسیم ‌بندی ملتها بر اساس مرزهای قراردادی است انگار همه ی جهان اسلام و همه ی فرهنگها و سلیقه ‌ها بدون توجه به مرزهای بین‌ المللی و بدون توجه به ملیتهای کاذبی که برای ما ایجاد کرده ‌اند بر محور مرزی که به قول علامه طباطبایی (ره) مرزی عقیدتی است، به دور هم جمع میشوند تا همگرایی و امت ‌گرایی را رقم بزنند و این قطعا تشکیل جبهه‌ ای ذیل ولایت اولیای الهی در مقابل جبهه طاغوت است. اولین اتفاقی که میافتد تحمل یکدیگر، همکاری، ایثار، محبت و عطوفت برای باقی ماندن ذیل چتر ولایت است. مطابق آیات قرآن این جنگ و افتراق باعث سستی و ضعف و تفرقه بین مسلمین خواهد شد. اکثر مشکلات ما در همراهی با امام معصوم اختلافات و تفرقه ‌گراییها بوده که استکبار جهانی میان فرق اسلامی اختلاف ایجاد میکند. اربعین در این سطح هم دلالت دارد که همه را ذیل کلمه الهی دعوت میکند تا بر محور ولایت حرکت کنند و بتوانند تمدن ‌سازی کنند.

سوماً، دلالت بر عقلانیت اقتصادی و... دارد. با نگاهی دیگر به پدیده ‌ی اربعین به نفی عقلانیت ابزاری و اصالت سود، که از طرف اندیشمندان غربی مطرح است، میرسیم. عقلانیتی که در عالم مدرن حاکم است شاید در اندیشه ‌های «وبر» قابل شناسایی و مطالعه باشد. وبر میگوید شما برای خوردن شیر به داخل خانه گاو نمیآورید بلکه بیرون رفته و پاکت شیری تهیه میکنید. بعد این مثال را میآورد که ما برای ارضای نیازهای خود لازم نیست ازدواج کنیم و زن وارد خانه کنیم! این نگاه به قدری سود محور است که نگاهش نسبت به شریک زندگی و محور عطوفت در خانه، نگاهی ابزاری و سود محورانه است. عقلانیت ابزاری وبر که امروز در تمدن منحوس مادی غرب ساختاری شده همه چیز را محاسبه و همانند ویروسی بدنبال نفوذ در دیگر جوامع و تغییر ماهوی بشریت به سبک زندگی ابزاری است.

بسیاری از جامعه ‌شناسان میگفتند که مسلمانان عقل توسعه ندارند! به این دلیل چنین حرفی میزنند که آنها همه چیز را بر اساس سود میبینند. میگفتند که مسلمانان با درآمدهایی که از کار و فعالیتهای اجتماعی حاصل میکنند مثلا به زیارت میروند و یا خرج امور مذهبی میکنند در حالیکه باید پولی که به دست میآورند را سرمایه ‌ای برای کار جدید در نظر بگیرند. من در سفرنامه شاردن میخواندم که اصفهان در عصر صفویه و این بازاریهای مسلمان اساساً عقل سود ندارند چرا که ساعتهای زیادی به عبادت و تعلیم و تعلم میپردازند و بخش کوچکی از زندگی آنها تجارت و معامله است.

این مسئله در قصه اربعین دیده میشود که شاید بتوانیم بگوییم عقلانیت اقتصادی در پدیده ی اربعین تولید زیاد و مصرف اندک و یا تولید انبوه و رفع گرسنگی و کمک به دیگران است. این نقطه مقابل نظام اقتصادی ظاهراً مدرن و مادی غربی است که بر محور مصرف و تبلیغات انبوه قرار دارد. او تولید میکند تا جامعه زیاد مصرف کند و از این بستر سود زیادی عاید سرمایه داران شود. در عقلانیت اربعین تولید برای یاری دیگران و حرکت جمعی است. این را در سیره ‌ی امیرالمومنین (علیه السلام) میبینیم که حضرت با آنکه زیاد کار میکنند مصرف کمی دارند و در یک سطح متوسطی زندگی میکنند و بیشتر به فقرا و مستمندان کمک میکنند. در دعاء میخوانیم: «وَ ارْزُقْنِی مُوَاسَاةَ مَنْ قَتَّرْتَ عَلَیْهِ مِنْ رِزْقِکَ بِمَا وَسَّعْتَ عَلَیَّ مِنْ فَضْلِکَ» که خدایا روزی کن به من که مثل دیگران در سطح عادی زندگی کنم. در اربعین میبینیم که همه ی انسانها مثل هم میشوند و مثل هم حرکت میکنند و تفاوتها و شأنیتهای اجتماعی از بین میرود و این تنها در مقیاس عقلانیت دینی قابل تحلیل است. این امر به شدت شالوده شکن عالم مدرن است چرا که عالم مدرن، توسعه ی دنیا بر مبنای جمع ثروت و فردگرایی و لذت بنا شده است. این عقلانیت اربعین انسان را به زیست و اقتصاد جدید دعوت میکند.

بزرگ فلسفه ‌ی شاه دین، حسین، این است / که مرگ سرخ به از زندگی ننگین است / (خوشدل تهرانی)

نکته چهارم، دلالتهای معنوی اربعین است که معنویت از یک سو ساختار تمدنی و جمعی پیدا کرده و از سوی دیگر این معنویت در عرصه بین‌المللی تجلی میکند. این امر در دیگر عبادات ما کم سابقه یا بی ‌سابقه است که دلالت معنوی، ظهور بین‌المللی پیدا کند. همچنین در حوزه تحولات شخصی و درونی انسان هم تحول ایجاد میکند. شما میبینید در دنیای مدرن انسانها با ابزارهای مدرن روزمره خود را میگذرانند. ابزارهای مدرن مانع از آمادگی روحی زائر برای مواجهه با امام معصوم علیهم السلام است. در پیاده روی اربعین فقط زیارت مطرح نیست بلکه قصه حرکت یک زائر در یک مسیر طولانی است که ساعتها و روزها گام برمیدارد و لحظه لحظه ی خود را برای مواجهه با امام آماده ‌تر میکند. انگار قصه ی زیارت نه در یک مکان به نام کربلا بلکه در یک مسیر طولانی تا کربلا رقم میخورد. این پدیده ‌ای جدید و قابل توجه است و یک دلالت معنوی در همه ی سطوح فردی و اجتماعی و تمدنی دارد.

حماسه اربعین نشان میدهد که مولفه ‌های دینی و مراجعه به تعالیم وحیانی امری موهوم و غیرواقعی نیست بلکه قابل تحقق و تجربه است. امروز اربعین هر ساله توسعه پیدا میکند و گسترده میشود و ان ‌شاءالله زمینه ی مناسبی است برای ظهور تمدن نوین اسلامی و نوید و امیدی برای ظهور حضرت مهدی (روحی فداه) و تمدن مهدوی است. تاکید بر پیاده روی را شاید بتوان از سطوح مختلفی تحلیل کرد. انسان در این مشی آمادگی روحی پیدا میکند و زمینه ای برای ملاقات امام معصوم علیه السلام فراهم میکند و این ارتقا و سلوک در مسیر سرخ کربلاست که رخ میدهد.

نکته دیگر توجه به ابزار گریزی است تا انسان خروج از راحت طلبی داشته باشد. دنیای مدرن ابزاری را ایجاد کرده که انسان روز به روز به سمت راحتی حرکت کند. البته باید توجه کرد که راحتی غیر از مفهوم آرامش است. ما به خوبی میبینیم که انسانهایی که به سمت راحتی حرکت کردند آرامش انسان سنتی را ندارند. اتفاقا در عالم دین شاید مفهوم محوری جامعه آرامش است. در جامعه ی اسلامی یک آرامش متکی بر تعالیم وحیانی حاکم میشود. در تمدن مادی ابزارها گسترش پیدا کرده و انسانها را به ابزارها وابسته کرده است و به تدریج این ابزارها بر انسان حاکم شده است. روزی انسان این ابزارها را ساخت ولی امروز این ابزارها انسان را وابسته کرده است. در پیاده روی اربعین انسان از وابستگی تکنیک و اتکا به ابزار و هر چه غیر خداست کم کم خارج میشود و شکی نیست حتی در ظهور حضرت مهدی (ارواحنافداه) آن چیزی که انسان، زیاده خواهانه برای لذت و رفاه بیشتر ایجاد کرده یا محو شده و یا به حاشیه میرود.

تقدیم به شهدای گرانقدر شهر حلّه

شما عادت به مردن داشتید از اول این داستان، ما نه!

سیه ‌پوشان این دشت جنون بودید چون نیلوفران، ما نه!

دهان واکرد هرجا زخم تیغی، بی ‌محابا بر شما خندید،

ز بس خوردید، از هر دشمن و هر دوستی زخم زبان، ما نه!

شما قامت به خون بستید، چون منصور در میدان جان دادن،

در آن ساعت که میدادند بر گلدسته ‌های شب اذان، ما نه!

هزاران تن اگر بر خاک افتد از شمایان، هیچ باکی نیست!

به رگبار و به طوفان انس‌ ها دارید چون برگ خزان، ما نه!

یقینا گوشهای بسته ی دنیا بدهکار صداتان نیست،

اگر فریادتان پیچیده باشد در زمین و آسمان، ما نه!

ندایی از گلوی ما برآمد، هر طرف پیچید چون تندر،

شما بر شعله می پیچید، همچون شمعهای نیمه ‌جان، ما نه!

یقینا خون ما رنگینتر است از خونتان، هرچند گسترده ست،

شبیه دشتهای ارغوان، خون شما تا بیکران، ما نه!

ولی ما مثل شب بی ‌انتهاییم و پر از راز و هراس‌آور،

شما خورشید هم باشید میگردید در ظلمت نهان، ما نه!...

رجز میخوانَد این سان شب، کریه و تلخ و رعب ‌آور، ولی دارد،

هراس‌ آلوده، پنهان، سوزها و لرزه ‌ها در استخوان، ما نه!

که ما از کربلا تا اربعین تا جبهه ‌ها تا حله.... در راهیم،

به پایان میرسد با خستگی، با مرگ، راه کاروان، ما نه!

شاعر : محمد رضا ترکی