ایران چیست؟
8- نام ایران و پارس در تاریخنامههای یونانی و رومی
نام پارس (با تلفظهای گوناگونِ آن) در تاریخنامههای یونانی و رومی به فراوانی بکار رفته و مفهوم آن همچون کتیبههای رسمی هخامنشی برابر با تمامی سرزمین قلمرو هخامنشیان (و البته با تفاوتهای ناشی از تغییرات زمانی) بوده است. نام پارس در آثار کلاسیک همچنین به عنوان نامی برای دریای جنوبی ایران بکار رفته است. با توجه به این فراوانی و مفهوم مشخص، نیاز چندانی به پیگیری نام پارس در این متون نداریم. آنچه که نیاز به پیگیری در تاریخ نامههای کلاسیک غربی دارد، همانا نامهای در پیوند با ایران و آریا است.
هرودوت (سده پنجم پیش از میلاد) در گزارش جالبی که روایت مکمل یا مشابهای از آن دیده نشده است، نقل میکند که یکی از هفت قوم تشکیلدهنده مادها «آریازَنتو»ها یا بقول دقیق هرودوت «آریزَنتی»ها (Arizanti) بودند. او ادامه میدهد که مادها خود را بطور کلی «آریا» مینامیدند؛ اما بعدها این نام را کنار نهادند و نام «مادَه/ ماد» (Mada) را برای خود برگزیدند. «زَنتو» (در فارسی باستان هخامنشی: «زَنَـه») اصطلاحی اوستایی و تقریباً معادل با قبیله است. در ساختار سلسله مراتب اجتماعی اوستایی، زَنتو کوچکتر از «دَهیو» و بزرگتر از «ویس» و «نْـمانَـه/ دْمانَـه» است.
هرودوت علاوه بر گزارش بالا، یادی نیز از خاستگاه نام پارسیان میکند. او آورده است که پارسیان نام خود را از «پِـرسِـه/ پِـرسِـس» (Perses) پسر «پِـرسِـئو/ پِـرسِـئوس» (Perseus) گرفتهاند و پرسِئو یکی از پسران «زِئوس» (خدای بزرگ یونانیان و همتراز اهورامزدا) بوده است. هرودوت همچنین در ادامه همین روایتِ مهم گزارش کرده است که پارسیان پیش از آنکه بدین نام خوانده شوند، دو نام کهنترِ دیگر داشتهاند. یکی از این دو نامِ کهن «کِفِـن/ کِـفِـه» (Kephen/ Kephe) بود که یونانیان آنان را با این نام میشناختند؛ و دیگری نام «اَرتَـه» (Arta) بود که پارسیان از آن استفاده میکردند و خود را «اَرتَـهای» (Artaioi) مینامیدند. این نام شباهت فراوانی با نام «اَرَتَـه» (Aratta) دارد که در یک کتیبه سومری آمده بود (بخش یکم).
استرابون (سده یکم پیش از میلاد)، ضمن شرح کشور پارتیان (که البته نامی بر آن نمینهد)، ناحیهای در نزدیکی آنرا معرفی میکند که نام آن «آریا» (Aria) است. او آریا را از سویی هممرز با «مَـرگیانه» (مرو) و از سویی هممرز با «باکتریانا» (در فارسی باستان هخامنشی: «باخْـتْـریش») میداند. باکتریانا و باختریش همان باختر و بلخ هستند و نباید آنها را با واژه باختر به معنای یک سمت جغرافیایی اشتباه گرفت. نشانیهایی که استرابون میدهد، از اینهمانی آریا با «هِـرات» (در فارسی باستان هخامنشی: « هَـرَئـیـوَه») حکایت میکند که پیش از این در بارهاش سخن گفته شد (بخش دوم). هردوی این نامها شباهت فراوانی چه از نظر لغوی و چه از نظر منطقه جغرافیایی با نام «اَریَـئو» دارد که کنیشکه- پادشاه کوشانی- در سنگ نبشته رباطک آورده است. (بخش دوازدهم)
البته استرابون چند بار ناحیه آریا را (با همان تعریف و مشخصات) به شکلهای «آری» (Ari) و «آرین» (Arian) هم ثبت کرده است. استرابون همچنین خاطرنشان میسازد که در آریا دو رود با نامهای «اَریو/ اَریوس» و «مَرگو/ مَرگوس» جاری است. گمان قوی میتوان داد که رود اَریو همان رود مشهور «هَـری/ هریرود» باشد که از شهر امروزی هرات میگذرد و نام کهن آریا را در خود زنده نگاه داشته است. رود مَرگو نیز بنا به همان گمان، رود «مَرو/ مَرورود/ مَرغاب» است که در شمال هرات جاریست و به سوی «مَرگیانه/ مَرو» میرود. اما در جغرافیای استرابون از نام دیگری نیز یاد شده که بهرغم شباهت فراوان با آریا و آرین، با آنها متفاوت است. این نام همانا «آریانا» (Ariana) است که استرابون محل آنرا به نقل از اِراتوستِـن/ اِراتوستِـنِـس (سده سوم و دوم پیش از میلاد) چنین گزارش کرده است:
«رود سند مرز میان هند و آریانا بوده و آریانای واقع در غرب هند، در آن روزگار زیر فرمان پارسیان بوده است. آریانا از جنوب و شمال با همان دریا و کوههایی که هندوستان را فراگرفته، محدود میشود. مرز آریانا از این رود است تا خطی فرضی که از دروازههای دریای کاسپین (مازندران) تا کَرمانیا (کرمان) کشیده میشود. بنابر این، آریانا به شکل چهار ضلعیای است که ضلع جنوبی آن از مصب رود سند آغاز شده و در کرمانیا و خلیج فارس پایان مییابد. ضلع شمالی آریانا، کوهستانهای پاروپامیزادی (هندوکش) است.»
چنانکه ملاحظه میشود، مفهوم آریا و آریانا در جغرافیای استرابون با یکدیگر متفاوت است. اولی، منطقهای است در شمالغربی افغانستان امروزی و نواحی پیرامون شهر هرات؛ و دیگری منطقهای است شامل نیمه غربی پاکستان امروزی و استانهای سیستان و بلوچستان و کرمان در ایران امروزی، و سه ولایت جنوبی افغانستان امروزی یعنی قندهار، هلمند و نیمروز. در گزارش استرابون، مردمان ساکن در سرزمین آریانا با نام «آربی»ها (Arbies) خوانده شدهاند. پلینی (سده یکم میلادی)، نیز بر تفاوت سرزمین «آریا» و «آریانا» صحه گذارده است. او آورده است که «آری» ها در شرق پارت و «کَـرمانیا» ها به همراه «آریان» ها در جنوب آن قرار دارند.
استرابون همچنین چند نام دیگر متمایل به آریا را گزارش کرده که ممکن است تنها یک شباهت لفظی باشند: «آراکسِس» (Araxes) رود کُر در قفقاز، «آراخُـتی» (Arachoti) قومی در حاشیه آمودریا، «آراگوس» (Aragus) رودی در آلبانیای قفقاز، «آرتاکسَـتَـه» (Artaxata) شهری در ارمنستان، «آربِـلا/ اَربیل» (Arbela) و «آرتاکِـنِـه» (Artacene) شهرهایی در شمال بینالنهرین، «آریامازِس» (Ariamazes) و «اِرِتریان»ها (Eretrians) قومی که پارسها آنان را به بینالنهرین تبعید کرده بودند.
نکته مهم دیگری که استرابون آورده، این است که در حدود غربی دریای کاسپین (مازندران) قومی به نام «پَـرهَـسی» (Parrhasi) زندگی میکنند که اکنون نام آنان تبدیل به «پارسی» شده است. این ادعا با شواهد موجود در کتیبههای بابلی، آشوری و عیلامی نیز تأیید میشود. (بخش چهارم) علاوه بر استرابون و اراتوستن، نامهای همخانواده با آریا در آثار بسیاری از دیگر نویسندگان و تاریخ نگاران کلاسیک یونانی و رومی آمده است. کسانی همچون اِئودِموس رودسی (سده چهارم قبل از میلاد)، دیودور سیسیلی (سده یکم قبل از میلاد)، نیکلای دمشقی (سده یکم قبل از میلاد)، بطلمیوس (سده دوم میلادی) و مِگاستِنِس (سده سوم و چهارم میلادی). به نظر میآید که نفوذ این نام به متون یونانی نتیجه کشورگشاییهای اسکندر و دستیابی غربیان به اطلاعاتی از نواحی شرقیتر باشد. نام آریا به صورتهای: «آریانا/ اَریَـنَـه» (Ariana)، «آریانی/ اَریَـنی» (Ariani)، «آریو» (Ario)، «آریَـه/ اَریَـه» (Arya)، «اَریک» (Arik) و صورتهای صرفیِ متنوع دیگر برای نامیدن سرزمینهایی با مرزها و مشخصات نامعلوم و تقریبی در شرق ایران امروزی در آثار آن نویسندگان بکار رفته است.
نام آریا (Arya) و سرزمین آریاییان یا «آریاوَرتَـه» (Aryavarta) در متون و ادبیات ودایی- همچون «ریگودا» و «اوپَـهنیشَدها» نیز آمده است. این نامها در این متون بر مردمان و سرزمینی نامعلوم که آن مردم در آن ساکن هستند، اطلاق میشده و فاقد مفهوم یک کشور سیاسی بوده است.
رضا مرادی غیاث آبادی