نقش حکومتها و دولتها در تمدن ‌سازی و تمدن ‌سوزی

طبق آموزه ‌های حضرت امام(ره)، مهمترین عامل رشد تمدن جوامع، حکومتها هستند و مهمترین عامل انحطاط هم حکومتها هستند. اگر حکومتی استعمارپذیر و استبدادپذیر باشد و طالب آزادی مشروع و عدالت اجتماعی و سعادت جامعه نباشد، تمدنی نیز کسب نخواهد کرد و زیر یوغ استعمارگران و استبدادگران باقی خواهد ماند. درمقابل، اگر حکومتی این اصول و ارزشها را بپذیرد و دنبال کند، آنگاه دانشمندان در امنیت به ‌سر میبرند و دانش رشد پیدا میکند. همچنین ارزشهای اخلاقی اثر میگذارند و سبک زندگی مردم تغییر مییابد.

البته شرط تحقق این مسائل آن است که حاکمان و زمامداران بیش از دیگران، سبک زندگی سالمی داشته باشند. اگر زمامداران و حاکمان در رفاه کامل به ‌سر ببرند، گرفتار افراط و تفریط و تبذیر اقتصادی شوند، به رشوه ‌خواری و رانتخواری و اختلاس آلوده شوند و تجمل‌گرایی باعث آلودگی ادارات و زندگی مسئولان شود، این مسائل بر افراد جامعه هم اثر منفی میگذارد. در روایت میخوانیم: «الناس علی دین ملوکهم». نباید انتظار داشته باشیم که تودۀ مردم سبک زندگی اخلاقی و انسانی داشته باشند؛ ولی مسئولان از این ویژگی دور باشند.

اساساً نوع سخن‌ گفتن مسئولان، ادبیات، کردار، منش و کنش آنها حتی با مخالفان، در تربیت جامعه به ‌شدت تأثیرگذار است. بنابراین، در ابتدا حکومتها و دولتها در تمدن ‌سازی و تمدن ‌سوزی در طول تاریخ نقش ایفا کرده‌اند و خواهند کرد. دوم اینکه روش آنها در سبک زندگی مردم هم بسیار مؤثر است؛ مثلاً اگر سران سیاسی که عضو احزاب مختلف هستند، باهم سر یک سفره بنشینند و دربارۀ منافع ملی بحث و گفتگو کرده و برای توسعۀ جامعه مشارکت کنند، مردم هم از این رفتار زیبا و نیکو درس میگیرند و آن را به‌کار میبندند. درمقابل، اگر سران سیاسی باهم اختلاف شدید پیدا کرده و مثل دشمن باهم رفتار کنند، طبیعی است که آثار زشت و ناپسند این رفتار در جامعه به ‌جای خواهد ماند.

حجت‌الاسلام دکتر عبدالحسین خسروپناه

«چگونگی مواجهه با اصلیترین چالش انقلاب اسلامی»

نه رویکرد غرب گزینی، نه رویکرد غرب گریزی و نه رویکرد غرب پذیری، بلکه ما معتقدیم هر کس که اسلام را دارای یک فرهنگ میداند و معتقد است این فرهنگ مختص به عرصه خصوصی نیست، عرصه حیات اجتماعی انسان را هم تدبیر میکند و معتقد است که این فرهنگ میتواند تبدیل به تمدن شود، حتماً قائل به رویکرد تمدنی است؛ چه صریحاً اعلام کند چه اعلام نکند.

کسانیکه قائل به تمدن اسلامی هستند حتماً قائل به استحاله تمدن غرب در تمدن اسلامی خواهند بود؛ نمیتوانند قائل به گزینش باشند. از ترکیب عناصر یک تمدن با عناصر تمدن دیگر به شکل سطحی تمدن جدید حاصل نمیشود، بلکه یک معجون متناقض شکل میگیرد. کسانیکه قائل به تمدن اسلامی و حتی فراتمدن هستند، مثل حضرت امام(ره) که انقلاب اسلامی را معطوف به عصر ظهور میدانند، نمیتوانند قائل به غرب خوب و بد و غرب گزینی باشند. پس این تحلیل که حضرت امام (ره) و مقام معظم رهبری را داخل در غرب گزینیها کنیم یک درک ناقص از اندیشه امام و مقام معظم رهبری است. کسیکه معتقد به عصر ظهور است و برای رسیدن به عصر ظهور یک انقلاب عظیم جهانی به راه انداخته و میگوید مستکبرین استراتژیهای جهان را معین میکنند در حالیکه ما باید استراتژیهای عالم را معین کنیم؛ مدعی است نبض زمان باید در دست حوزه ها باشد، اگر او را به کسانیکه قائل به غرب گزینی هستند ملحق کنیم ظلم در باب این اندیشه و ناشی از عدم درک عمیق از آن است. مقام معظم رهبری که به صراحت مدعی تمدن اسلامی هستند و گامهایی که بعد از انقلاب اسلامی برای رسیدن به تمدن اسلامی است را طراحی میکنند به هیچ وجه نمیتوان جزو غرب گزینها به حساب آورد. غربگزینی ناشی از عدم درک عمیق نسبت به غرب و اسلام است.

برشی از گفتار حجت‌الاسلام والمسلمین سید محمدمهدی میرباقری در جمع نخبگان علوم انسانی