تمدن ‌سازی و فرهنگ ‌آفرینی قرآن

قرآن کتاب تمدن ‌ساز

پروفسور مونت گمری وات، اسلام شناس، سیره نگار و روحانی والامقام مسیحی مشهور اسکاتلندی، که همدلی بسیاری با اسلام دارد و بر آن است که از این پس خاورشناسان غرب باید همچون محققان و مؤمنان مسلمان، قرآن را نه «کتاب محمد صلوات الله» بلکه کلام الله و وحیانی اصیل بشمرند، در مقدمه تاریخ قرآن خود آورده است:

... نادرند کتابهایی که تأثیر/ نفوذ ژرفتر و گسترده‌تری از قرآن بر روح و روان بشر باقی گذاشته باشند. (از درآمدی بر تاریخ قرآن، نوشته ریچارد بل. بازنگری و بازنگاری و مونت گمری وات، ترجمه بهاء الدین خرمشاهی. قم، مرکز ترجمه قرآن به زبان های خارجی، 1382، پیشگفتار مترجم, ص 13.)

سابقه قرآن کریم با وجود قدمت چهارده قرنی آن، حتی گاه از نصف سابقه و قدمت کتب مقدسی چون اوپانیشادها و متون مقدس بودایی به پالی و سانسکریت و اوستای آیین ایرانی زرتشت کمتر است، نزدیک به یک هزاره از عهد عتیق (تورات و34 سفر/ کتاب دیگر) آیین یهود «جوانتر» است و از عهد جدید (اناجیل اربعه و 23 رساله دیگر) حدوداً پانصد سال جدیدتر است. با این حال تأثیر تمدن ساز و فرهنگ آفرین آن، یا به اندازه هر یک از این کتب مقدس -که نمونه وار یاد شده است- یا نظر به گستره نفوذش در حیات اجتماعی و فردی مسلمانها، فراتر از آنها است.

هیچیک از تمدنهای بزرگ بشری از جمله یونانی، مصری، هندی، چینی، ایرانی و غربی همچون اسلام و تمدن اسلامی عمیقاً بر مدار و محور یک کتاب (البته مقدس و آسمانی و وحیانی) سامان نیافته است و تا این حد به فرهنگهای پیوسته با تمدنش، این چنین روایتهای چندگانه و چندگونه پربار، ژرف و شگرف نبخشیده است؛ بی‌آنکه اهمیت، فرآورد و دستاورد فرهنگهای دیگر به ویژه تمدن غربی را دست کم بگیریم که به مدد علم و فناوری ‌ای که بخش مهمی از آن را از سایر تمدنها و فرهنگها ( از جمله از تمدن یونانی، اسلامی و ایرانی- اسلامی) گرفته است، امروزه تمدن و فرهنگ غربی از پنج قرن پیش تاکنون گرایش عرفی و صورت دنیوی (سکولار) یافته است، اما روایتهای چندگانه پربار فرهنگ اسلامی، بیش از یک قرن نیست که بعضی گرایشهای عرفی را، آن هم عمدتاً از فرهنگ غرب یا تحت تأثیر الگوهای فرهنگی غربی، اقتباس کرده‌اند.

در یک کلمه، فرهنگ دینی، در جوامع شرقی اسلامی، بیشتر در عرصه حیات اجتماعی و فردی زنده و پویاست تا در جوامع غربی، یا شرق دور. حتی بعضی از کشورهای اسلامی قرآن کریم را رسماً در حکم قانون اساسی کشور و کشورداری خود گرفته‌اند. قرآن سرچشمه فیاض فرهنگ آفرینی است. ما مجموعه‌ای از معارف مهم به نام علوم اسلامی (عقلی و نقلی) داریم و تا آنجا که نگارنده اطلاع دارد، علوم یهودی و علوم مسیحی که قرینه علوم اسلامی در دین توحیدی دیگر باشد، به این وسعت و عمق نیست. البته دین پژوهی/ فقه (Jurisprudence) و علم کلام در آن ادیان هم تحت تأثیر عهدین رشد و شکوفایی داشته است، اما مثلاً تاریخ و تاریخ نگاری را در نظر بگیرید. تاریخ نگاری در جهان اسلام از اشارات و مضامین تاریخی (نه فقط قصص، که گاه به ادبیات و هنر نزدیکتر است تا تاریخ) قرآن درباره ادیان و انبیای سلف و نیز سیره نبوی اشارات صریح فراوان به زندگی و حتی زندگی خانوادگی و روزانه حضرت پیامبر (صلوات الله) و غزواتی چون بدر، احد، احزاب (خندق)، تبوک، فتح مکه، نبرد ایرانیان و رومیان، و نبرد مسلمانان با رومیان، اشاره به کار و کردار بسیاری از یاران و خویشان حضرت -ختمی مرتبت- و بیش از همه حضرت علی (علیه السلام) و سپس آل عبا و پنج تن (در آیه تطهیر، سوره احزاب،33) و سایر خلفا و صحابه، اشاره به ظهور و سقوط امم پیشین و «تمدنهای» گذشته، همچون قوم عاد، ثمود، سبأ، یمن، یهودیان باستان (بنی اسرائیل)، یهودیان ساکن مدینه، و بسی سخنها در باب اعراب (عربهای بادیه نشین) و دوره جاهلیت و فرهنگ و سنن نیک (چون حج، جوار و ذمه) و بدعتهای بد آن به میان آمده و احکام امضایی در بر دارد.

آری، قرآن کریم با آنکه نه کتاب تاریخ است، نه قصص، با اشاراتی که بخشی از آنها یاد شد، و با اشارات پوشیده، معروف به اسباب النزول یا شأن نزول، منبعی بسیار مهم است برای بررسیهای تاریخی اقوام پیشین، قوم عرب و پیامبر اسلام رحمت الله، صحابه، بسیاری از رویدادهای مهم مانند صلح حدیبیه (که حاصل بیعت رضوان بود)، بیان رویدادهایی چون هجرت، آشتی دو قوم اوس و خزرج، یاری اهالی مدینه (انصار) به مسلمانان مهاجر، پیمان برادری بستن میان مسلمانان، و دهها رویداد تاریخی و تاریخ ساز دیگر. در اینجا به این نکته توجه نمائیم که تاریخ و تاریخ ‌نگاری، مگر تا حدودی سیره نبوی، جزو علوم اسلامی به معنی اخص، مانند فقه، حدیث، و کلام نیست (شناخت قرآن، مباحثی در فرهنگ آفرینی قرآن. نوشته بهاء الدین خرمشاهی، چاپ پنجم، تهران، شرح نو، 1379، ص 21-22) و ابتکار و پیشرفت تاریخ نگاری اسلامی که البته از علوم حدیث هم بهره ور شده است، تاریخ پژوهان امروز جهان را به اعجاب آورده است؛ به ویژه آنکه حتی در قرآن کریم، مبانی علم فلسفه تاریخ هم آمده است.

(تاریخ/ تاریخ نگاری. در یازده بخش با نویسندگان متعدد در: دانشنامه جهان اسلام، زیر نظر غلامعلی حداد عادل، تهران،1380، ج6 ( ت- تربت جام). ص 95-185).