تمدن اسلامی چگونه تمدنی است ؟

تمدن اسلامى، تمدنى دینى است که بسیاری از مؤلفه ‌هاى آن بر محور دین اسلام میگردد. به دلیل وجود همین پسوند پُرمایه، از یک سو قابلیت تحدید زمانى و تعریف معنایى دارد؛ زیرا آغاز و انجامش تقریباً مشخص است و از سوى دیگر، داراى گستردگى مفهومى و موضوعى بسیارى است که‏ همه پیچیدگیها، ظرایف و جهان ‌شمولى تعریف دین اسلام را به عنوان دینى الهى در خود دارد. بدین ترتیب، تمدن نوین اسلامى داراى همه ویژگیهاى تمدن الهى در چارچوب آموزه ‌هاى قرآنى و متکى بر سنت پیامبر اکرم (صلوات الله) است و مؤلفه ‌هاى آن دین، اخلاق، علم، عدالت، قوانین، مقرّرات، اصول دینى و... است. (جان احمدى، فاطمه‏،‌ تاریخ فرهنگ و تمدن اسلامى،‌ محقق، نجف، مهدى‏، ص 51 - 52، قم‏، نشر معارف‏، چاپ اول‏،‌ 1386ش.)

تمدن اسلامى با اساس نگرش توحیدى، تمدنى است ایدئولوژیک با مجموعه‌ اى از ساخته‌ها و اندوخته‌هاى معنوى و مادى جامعه اسلامى که انسان را به سوى کمال معنوى و مادى سوق میدهد. مقصود از «ساخته ‌ها»، آن بخش از حیات تمدنى است که در شرایط عادى در جامعه وجود ندارد و انسان آن ‌را میسازد. مراد از «اندوخته ‌ها» نیز آن چیزى است که از انباشتن تجربه‌ ها و داده ‌ها، دانشها، قراردادها و اختراعات گذشته جوامع بشرى، تحت نفوذ حکومت اسلامى به جامعه اسلامى به میراث رسیده است. بنابراین، فرهنگ و تمدن اسلامى مجموعه ‌اى از همه آداب و رسوم، اعتقادات و باورها، سنن، معارف، علوم اسلامى و ذخایر مشترک مادى و معنوى است که در میان ملتهاى مسلمان وجود دارد. (ر.ک: شریعتى، على، مجموعه آثار (تاریخ تمدن‏)، ج11، ص12-13، دفتر تدوین و تنظیم مجموعه آثار دکتر شریعتى، 1359ش).

تمدن ‌سازی و تمدن ‌سوزی

نمونه‌های تاریخی از نقش حکومتها و دولتها در تمدن ‌سازی و تمدن ‌سوزی

حکومتها و دولتها در تمدن ‌سازی و به ‌تبع آن، در ایجاد سبک زندگی نقش بسیار مؤثری ایفا کرده‌اند و میکنند. با نگاهی به تاریخ جهان درمییابیم که حکومتها و دولتها نقش پررنگی در تمدن ‌سازی یا تمدن ‌سوزی ایفا کرده‌اند؛ برای مثال، در تاریخ اسلام، دولت آل ‌بویه، سامانیان، بخشی از دولت صفویه و بخشی از دولت عثمانی در تمدن ‌سازی نقش ایفا کردند؛ اما سلجوقیان در تمدن ‌سوزی نقش ایفا کردند؛ بدین ‌صورت که نزاع فرقه‌ای درست میکردند و قتل ‌عام به راه میانداختند و با مردم مدارا نمیکردند.

همچنین در دوران قبل از اسلام، میتوان دورۀ هخامنشینان را با ساسانیان مقایسه کرد. در دورۀ ساسانیان، به ‌خصوص در مقاطع پایانی این سلسله، مردم در رنج و عذاب بسیاری به ‌سر میبردند. دولت به مردم ظلم میکرد و طبیعتاً تمدنی نیز شکل نمیگرفت؛ اما در دورۀ هخامنشینان، عدالت و توحید محوریت داشت. ارزشهای اخلاقی به ‌عنوان اصول راهبردی دولت پذیرفته شده بود. از اینرو، در این دولتها تمدن‌ سازی به‌ چشم میخورد. پس دولتها نقش بسیار بسزایی در تمدن ‌سازی یا از بین ‌بردن تمدنها ایفا میکنند. (حجت‌الاسلام دکتر عبدالحسین خسروپناه)