دریافت

با توجه به شرایط جدید سیاسی و فرهنگی که در آن قرار گرفته ایم که مبانی بنیادی و فرهنگی انقلاب اسلامی به چالش کشیده شده است، اقتضا میکند بار دیگر به مبانی انقلاب اسلامی بازگردیم و با یک خوانش دوباره از تمام نقاط آغازی که دستاوردهای ارزشمندی برای جامعه ما داشته است، برای میدانهای جدیدی که با آن روبرو خواهیم بود، آماده شویم. بنابر این متن فوق را تحت عنوان مبانی انقلاب اسلامی محضر دوستان تقدیم مینمایم.

در وهله اول باید بدانیم که منظور ما از مبانی و معارف انقلاب اسلامی چیست؟

انقلاب اسلامی یک تحول بنیادی، اجتماعی، فرهنگی و سیاسی بود که عمدتا در مواجهه با دو رقیب اصلی شرقی و غربی خود توانست به تمام یا عمده خواسته های ملت ایران جواب دهد. مردم ایران در طی قرون متمادی در تجربه زیست اجتماعی به نقاط غیر قابل تحملی رسیده بودند، که این نقاط غیر قابل تحمل جامعه را از ابعاد گوناگون در آستانه فروپاشی قرار داده بود. مبانی فکری مختلفی تلاش کردند که سخنگوی این شرایط خاص مردم ایران باشند؛ از جمله کمونیستها و لیبرالها.

اما در این میان، اندیشه و عمل امام خمینی(ره) بود که توانست به مظهر و نمودی برای بیان تمام خواسته های ملت ایران تبدیل شود و نهایتا انقلاب اسلامی با شکل و شمایل و محتوای اسلامی پیروز شد و ملت ایران توانستند تقریبا عموم آرزوهای خود را در این چهارچوب پیگیری نمایند، بنابر این یک ضرورت اجتماعی با مبانی و معارف اسلامی پیوند خورد و بیانی از خودش را در قالب معارف اسلامی پیدا و جلوه گر کرد و نهایتا همه عرصه های زندگی را در بر گرفت.

آنچه برای ما حائز اهمیت است این است که ماجرای تعقل بنیادین اجتماعی که نهایتا به تعقل سیاسی و فروپاشی نظام سیاسی منجر شد، قبل از آن در ظرف مفاهیم و ایده ها و ارزشهایی بیان میشد که بعضا رهبری کننده رویکرد اصلی انقلاب اسلامی بود و بعد خود، انقلاب اسلامی ظرفی شد تا انقلاب اجتماعی ملت ایران ماهیت اسلامی پیدا کند و در گام بعدی ظرف انقلاب اسلامی فرصت جدیدی را برای رشد و نمو معارف و مبانی انقلاب اسلامی فراهم کرد. انقلاب اسلامی به نحوی در یک بیان، معلول قوانین و معارف اسلامی بود و در بیان دیگر و گام بعدی بنیانگذار پایه و مولد مبانی و معارف اسلامی جدید بود. بنابر این وقتی از مجموعه معارفی که مربوط به انقلاب اسلامی است صحبت میکنیم، مجموعه معارفی است که انقلاب اسلامی را به وجود آورد و مجموعه معارفی که انقلاب اسلامی آنها را به وجود آورد...

همان روز که در کوچه ها فاطمه سیلی خورد، به ما فهماند پای علی ایستادن آسان نیست، راه ولایت پر است از راهزنانی که در طمع ایمان مردمان نشسته اند، یک روز قیمت امامشان چند سکه طلاست، یک روز گندم ری و یک روز...

نمیدانم امروز تو را به چه فروخته اند که حرفهایت را نمی شنوند و هشدارهایت را نمی فهمند...

چقدر شبیه مولایت شده ای...

خطبه هایی که میخواند و گوشهایی که نمی شنید...

یک روز جان مسلمین را بهانه کردند تا علی را از نبرد با دشمن منصرف کنند و امروز نان مسلمین را...

پای علی ایستادن آسان نیست، فاطمی باید بود تا که فهمید...

پای تو ایستاده ایم آقاجان، حتی اگر همه آنها که روزی عمار تو نام گرفته بودند، گوشه عزلت برگزینند و عافیت طلبی پیشه کنند و دیگر به خطرهایی که اسلام را تهدید میکند! کاری نداشته باشند، که تاریخ پر است از داستان جاماندن اینان...

پای تو ایستاده ایم، حتی اگر نیاز باشد قرمزی خونمان، خطهای قرمزت که یک به یک کمرنگ و کمرنگ تر میشوند، را رنگین کند...

پای تو ایستاده ایم اما دلمان میلرزد، میلرزد هر وقت تنهایی ات را فریاد میزنی، میلرزد وقتی میگویی خسته نمیشوی از گفتن این حرفها، وقتی بفهمیم گوشی بدهکار حرفهایت نیست، ولی این را آویزه گوششان کنند که صبر میکنیم به فرمان تو، و بساطشان را جمع میکنیم آن روز که فرمانت بر چیز دیگری رقم بخورد...

و اکنون باورمان شده که پای انقلاب و ولایت ایستادن هزینه دارد...

که عزیزان جان ، دین خود را ادا نمودند...

 و حفظ آن ، نوبت ماست...