پس از پایان جنگ جَمَل و به هنگام تقسیم غنائم جنگى، عباد بن قیس با همان پیش داوریهاى موجود در جنگهاى جاهلى بپاخاست و فریاد زد: وَ اللّهِ ما قَسَمتَ بِالسَّوِیَّةِ .

اى امیرالمؤ منین! تو به عدالت تقسیم نکردى!

امام على علیه السلام فرمود: چرا؟

گفت: مردم بصره برتو شوریدند، و جنگ کردند، هم اکنون شکست خوردند، باید اجازه دهى که اموالشان را بگیریم، و زنانشان را اسیر کنیم، تا همه با دست پر به قبائل خود بازگردیم.

حضرت امیرالمؤمنین على علیه السلام فرمود: یا أخا بَکرٍ أنتَ اِمرِؤٌ ضَعیفُ الرَّأىِ...

اى برادر بکرى، تو مردى هستى که در اندیشه و درک مسائل ناتوانى؛ من هرگز کودکان را به گناه بزرگان عقوبت نخواهم کرد. آنچه راکه مردم بصره به میدان جنگ آوردند، من بین شما تقسیم کردم، امّا آنچه در خانه ها گذاشتند مال خودشان یا فرزندانشان میباشد، هرکس گناهى مرتکب شود کیفر میبیند، امّا بیگناه چه جُرمى دارد؟

من چنان کردم که رسول خدا صلى الله علیه و آله پس از فتح مکّه انجام داد، من قدم برجاى قدم پیامبر گذاردم، اگر سخن مرا قبول ندارید جواب دهید، یکى از زنانى که در این جنگ اسیر شد، عایشه است، کدامیک میتوانید عایشه را به عنوان سهم خود بردارید؟

أیُکُم یَأخُذُ أمَّ المُؤمِنینَ فى سَهمِهِ؟

در اینجا مردم از هر طرف برخاستند و گفتند: یا امیرالمؤمنین ما جاهل و نادانیم، و تو به احکام خداوند آگاهى دارى، آنگونه که میخواهى عمل کن.