*تعریف تمدن و الزامات تمدن سازی

تمدن عالیترین صورتبندی زندگی اجتماعی بشر است که در گستره جغرافیایی وسیع شکل میگیرد و دارای دو جنبه سخت افزاری یا انضمامی و جنبه نرم افزاری یا انتزاعی است. به عبارتی تمدن جنبه سخت افزاری فرهنگ و فرهنگ جنبه نرم افزاری تمدن است. سخت افزار مبتنی بر این نرم افزار و یا به تعبیری سیستم عامل شکل میگیرد. بر این اساس وقتی میگوییم تمدن اسلامی، منظورمان، مدنیت و پیچیدگی است که بر اساس نظامهای نظری و عملی اسلامی و مبتنی بر  مبانی شناختی ـ هنجاری ـ اسلامی شکل گرفته است. زمانی هم که قید نوین به تمدن اسلامی اضافه میکنیم نشان میدهد که دیگر ما به دنبال احیاء تمدن گذشته نیستیم بلکه به دنبال بازآفرینی آن بر اساس معارف اصیل اسلامی و با توجه به عنصر زمان و مکان و دستاوردهای مهم بشری هستیم.

*چه تفاوتهایی بین تمدن گذشته اسلامی و تمدن نوین وجود دارد؟

نخست: در تمدن نوین اسلامی، مدل عقلانیت علمی به نحوی است که علم منجر به فناوری میشود. به عبارتی علم صرفا برای دانستن نیست، بلکه با هدف تسخیر خلق جامعی است که خداوند آن را مسخر انسان کرده است. حال آنکه چنین اتفاقی در تمدن گذشته نیفتاد.

دوم: در دوره تمدن گذشته اسلامی سلاطین حکومت داشتند و رأی مردم دخالتی در شکل گیری و بقاء حکومت نداشت درحالیکه در تمدن نوین اسلامی همانگونه که امام راحل و مقام معظم رهبری تاکید دارند مشروعیت بر دو پایه الهی و مردمی استوار است.

اکنون با این مقدمه برمیگردیم به الزامات تمدن سازی که تساهل و تسامح از جمله زمینه‌های مهم شکل‌گیری تمدن است. اوج تمدن اسلامی مربوط به قرن چهار و پنج و دوره آل بویه است. یکی از دلایل مهم این اتفاق ظرفیت فکر شیعی در مواجهه باز با آراء و عقاید گوناگون است. به عنوان نمونه ما شاهدیم که ابوالعلاء معری که زندیق است به مدت ۱۹ ماه در یکی از دارالعلم ها اقامت دارد.

این تساهل و تسامح موجب میشود تضارب آراء صورت بگیرد. از این رو رهبر معظم انقلاب اسلامی در یکی از دیدارها با حوزویان تاکید میکنند که در حوزه نباید مساله‌ای به نام تکفیر باشد. پس یکی از الزامات آن است که دانشگاه ما قوی باشد. بتواند دریافت کند، نقد کند، تولید کند، ابتکار به خرج دهد و… در حالیکه به نظر میرسد امروز دانشگاه، بیشتر یک مصرف‌کننده است. اینجا بر خلاف نظر برخی، من معتقدم که باید به این تفرق فکری رسمیت بدهیم چرا که گسترش علمی با ابلاغ صورت نمیگیرد. همه باید بتوانند در فضای دانشگاه به راحتی ابراز نظر کنند و نظر برتر خود را نشان دهند.

منتها سه مانع اساسی وجود دارد.

یک دسته افرادی هستند که دستاوردهای علمی غربی را بت کرده‌اند و با چوب تکفیر غیر علمی بودن، همه را طرد میکنند.

دسته دوم کسانیکه دچار تحجر و جمود هستند و اساساً با هر چیز غربی به اسم غیر اسلامی بودن مخالفند.

و دسته سوم کسانیند که اجازه بحث عمیق نمیدهند و با ماله کشی مباحث، به عبارتی به صورت صوری، جمع ایجاد میکنند.

تقسیم بندی که از چالشهای جمهوری اسلامی ایران تقدیم میگردد حاصل تتبع و تامل حقیر است. چالش در اینجا به معنای موقعیتی هست که در بطن خود هم دارای فرصت و هم تهدید است. نوع مواجهه با این چالشها میتواند موجب بالفعل شدن فرصتها و یا تهدیدها گردد. بخش مهمی از چالشها منهای بینش تمدنی قابل فهم نیست.

الف- چالشهای فکری پارادایمی:

بخش مهمی از چالشها که در عرصه اقتصادی، سیاسی، علمی و فناوری و فرهنگی با آن رو به رو هستیم به تعبیری ناشی از ماهیت انقلاب اسلامی است که به دنبال طرح ریزی مدل جدیدی از زندگی است که مبتنی بر مختصات بومی است مانند :

-         چالش توسعه و عدالت.

-         چالش زن،اشتغال و خانواده.

-         چالش دین و سیاست.

-         چالش رشد اقتصادی و سازندگی اخلاقی.

-         چالش آزادی و امنیت.

-         چالش احزاب و تلاش برای قدرت.

-         چالش جمهوریت و اسلامیت.

ب- چالشهای موقعیتی:

برخی از چالشها ناشی از موقعیت جغرافیایی است؛ انقلاب اسلامی در ایران در یکی از مهمترین موقعیتهای جغرافیای سیاسی جهان، منطقه ای که در مجموع دارای بیشترین ذخائر گاز و نفت جهان است رخ داده است . از طرف شمال و جنوب به دریا راه دارد و در قلب خاورمیانه قرار گرفته است. تنگه هرمز مؤلفه دیگری است که این معادله را پیچیده میکند. به هر حال ایران هم بخواهد موضع بیطرفی بگیرد قدرتهای بزرگ اجازه نمیدهند. مسأله فلسطین، حزب الله لبنان، عراق، سوریه و... ناشی از موقعیت این منطقه است و لذا این چالشها اجتناب ناپذیرند. موقعیت ایران ابرقدرتها را به آن حساس میکند. مثلا اگر در کشوری مانند بنگلادش انقلابی با مختصات انقلاب ایران رخ میداد با آن کاری نداشتند.

ج- چالشهای مدیریتی:

برخی از چالشها ناشی از روندهای مدیریتی است و ضعف مدیریت و یا نسپردن کارها به متخصصین امر و یا عدم بهره گیری از تجارب دیگران در حل مسائل است.

د- چالش های وضعیتی:

برخی دیگر از چالشها ناشی از وضعیت پیچیده فرهنگی، سیاسی و تاریخی جامعه ایران است.

س- چالشهای ساختاری:

برخی دیگر از چالشها ناشی از ساختار است مانند ساختار بانکی، ساختار قانونگذاری و...

ش- چالش ناشی از دشمنی

جمهوری اسلامی بر اساس آنچه گفته شد دشمنان زیادی دارد که دشمنی خود را در قالبهای سخت و نرم اعمال کرده و میکنند و از این طریق مزاحمتهایی ایجاد میکنند.

بخشی از میزگرد خبرگزاری فارس با دکتر فرزاد جهان بین