بنام خالق رحمان

    امروز، وظیفه‌ی امّت اسلامی تنها این نیست که به یادبود ولادت پیغمبر یا بعثت پیغمبر جشن برپا کند؛ این کار کوچک و کمی است نسبت به آنچه وظیفه‌ی او است. دنیای اسلام امروز وظیفه دارد مثل خود اسلام و مثل خود پیغمبر، روحی در این دنیا بدمد، فضای جدیدی ایجاد کند، راه تازه‌ای را باز کند. ما به این پدیده‌ای که در انتظار آن هستیم میگوییم «تمدّن نوین اسلامی». ما باید دنبال تمدّن نوین اسلامی باشیم برای بشریّت؛ این تفاوت اساسی دارد با آنچه قدرتها درباره‌ی بشریّت فکر میکنند و عمل میکنند؛ این به ‌معنای تصرّف سرزمینها نیست؛ این به‌معنای تجاوز به حقوق ملّتها نیست؛ این به ‌معنای تحمیل اخلاق و فرهنگ خود بر دیگر ملّتها نیست؛ این به ‌معنای عرضه کردن هدیّه‌ی الهی به ملّتها است، تا ملّتها با اختیار خود، با انتخاب خود، با تشخیص خود راه درست را انتخاب کنند. راهی که امروز قدرتهای جهان ملّتها را به آن راه کشانده‌اند، راه غلط و راه گمراهی است. این وظیفه‌ی امروز ما است.

یک روزی مردم اروپا با استفاده از دانش مسلمین و فلسفه‌ی مسلمین توانستند از این دانش و فلسفه استفاده کنند و یک تمدّنی را برای خودشان شالوده‌ریزی کنند. این تمدّن البتّه تمدّن مادّی بود. از قرن شانزدهم و هفدهم میلادی اروپاییها شروع کردند به شالوده‌ریزی یک تمدّن جدید، و چون مادّی بود از ابزارهای گوناگون بی‌محابا استفاده کردند؛ (از طرفی) به سمت استعمار رفتند، به سمت مغلوب کردن ملّتها رفتند، به سمت غارت کردن ثروت ملّتها رفتند؛ از یک طرف هم خودشان را در درون تقویت کردند با علم و با فنّاوری و با تجربه، و این تمدّن را بر عالم بشریّت حاکم کردند. این کاری بوده است که اروپاییها در طول چهار پنج قرن انجام دادند. این تمدّنی که آنها به دنیا عرضه کردند، جلوه‌های زیبایی از فنّاوری و سرعت و سهولت و ابزارهای زندگی را در اختیار مردم گذاشت امّا خوشبختی انسانها را تأمین نکرد، عدالت را برقرار نکرد؛ بعکس، بر فرق عدالت کوبید، ملّتهایی را اسیر کرد، ملّتهایی را فقیر کرد، ملّتهایی را تحقیر کرد؛ در درون خود هم دچار تضادها شد، از لحاظ اخلاقی فاسد شدند، از لحاظ معنوی پوک و پوچ شدند. امروز خود غربیها به این معنا گواهی میدهند.

یک سیاستمدار برجسته‌ی غربی به من گفت دنیای ما دنیای پوچ و پوکی است و این را حس میکنیم. راست میگوید؛ این تمدّن ظاهر پُرزرق ‌و برقی داشت امّا باطن خطرناکی برای بشریّت داشت. امروز تضادهای تمدّن غربی خود را دارد نشان میدهد؛ در آمریکا یک‌جور، در اروپا یک‌جور، در مناطق تحت سلطه‌ی اینها در سراسر دنیا هم یک‌جور.

 امروز نوبت ما است، امروز نوبت اسلام است. (وَ تِلکَ الاَیّامُ نُداوِلُها بَینَ النّاس)؛( سوره‌ی آل‌عمران، بخشی از آیه‌ی ۱۴۰)؛ «... و ما این روزهای شکست و پیروزی‌ را میان مردم به نوبت میگردانیم تا مردم پند گیرند». امروز نوبت مسلمین است که با همّت خود، تمدّن نوین اسلامی را شالوده‌ریزی کنند. همچنان‌که اروپاییها آنروز از دانش مسلمین استفاده کردند، از تجربه‌ی مسلمین استفاده کردند، از فلسفه‌ی مسلمین استفاده کردند، ما هم امروز از دانش جهان استفاده میکنیم، از ابزارهای موجود جهانی استفاده میکنیم برای برپا کردن تمدّن اسلامی، منتها با روح اسلامی و با روح معنویّت. این وظیفه‌ی امروز ما است. این عمدتاً خطاب به علمای دین و روشنفکران راستین است.

بنده دیگر چندان امیدی به سیاستمدارها ندارم.

قبلها تصوّر میشد که سیاستمداران دنیای اسلام در این راه بتوانند کمک کنند، (امّا) متأسّفانه این امید ضعیف شده است. امروز امید ما به علمای دین در سراسر دنیای اسلام و به روشنفکران راستین است، که غرب را قبله‌ی خودشان ندانند؛ امید به آنها است و این ممکن است. نگویند این کار، شدنی نیست؛ این کار شدنی است، این کار عملی است. دنیای اسلام ابزارهای فراوانی دارد: ما جمعیّت خوبی داریم، سرزمینهای خوبی داریم، موقعیّت جغرافیایی برجسته‌ای داریم، منابع طبیعی بسیاری در دنیای اسلام داریم. نیروهای انسانی با استعداد و برجسته‌ای در دنیای اسلام داریم که اگر اینها را با تعالیم اسلام مستقل بار بیاوریم، میتوانند آفرینشهای هنرمندانه‌ی خودشان را در عرصه‌ی علم، در عرصه‌ی سیاست، در عرصه‌ی فنّاوری و در عرصه‌های گوناگون اجتماعی نشان بدهند و ارائه بدهند.

امّت اسلامی با یک تلاش مجاهدانه و مجدّانه میتواند تمدّن اسلامیِ باب این دوران را طرّاحی کند، شالوده‌ریزی کند، به ثمر برساند و آن را در مقابل بشریّت قرار بدهد. وقتی‌که دنیای قدرت، دنیای زر و زور با همه‌ی امکانات خود متوجّه شما است، شما حق ندارید چُرت بزنید، حق ندارید خواب بروید.

«نکات ارزنده از سخنان حکیمانه رهبر انقلاب خطاب به زعمای کشورهای اسلامی»

  • رهبر انقلاب: آن روزی که کلمه‌ی سنی و شیعه در ادبیات آمریکا پیدا شد نگران شدیم. معلوم شد هدف جدیدی دارند/ مسئولان فعلی آمریکا میگویند که با اسلام موافقیم، با فلان فرقه مخالفیم؛ اینها نفاق دارند و دروغ میگویند.
  • رهبر انقلاب: امروز هدف دشمنان ایجاد جنگ داخلی بین مسلمانان است و متأسفانه تا حدودی موفق شدند و کشورها را یکی پس از دیگری ویران میکنند/ سوریه، یمن و لیبی را ویران میکنند/ در بحرین مسلمانان را زیر فشار قرار میدهند/ در نیجریه چرا برای آن شیخِ مصلحِ تقریبیِ مؤمن این‌جور فاجعه‌آفرینی میکنند؟/ چرا دنیای اسلام ساکت میماند؟.
  • رهبر انقلاب: امت اسلامی امروز وظیفه‌اش تنها این نیست که در میلاد پیامبر جشنی برپا کند/ دنیای اسلام باید مثل پیامبر روحی جدید و فضایی تازه باز کند و تمدن نوین اسلامی را برپا کند.


ظهور اسلام به مثابه یک حادثه مهم تاریخی، از جهات گوناگون شایسته بحث و بررسی است. اسلام که از همان ابتدا پیام جهانی داشت، پس از گذشت چهارده قرن، هنوز به عنوان یک دین معتبر در جهان مطرح است. فلسفه تشریع اسلام، هدایت همه جهانیان است. پیامبر گرامی اسلام حضرت محمد(صل الله علیه و آله) در انجام این رسالت الهی ـ انسانی بسیار موفق عمل کرد و توانست انقلاب اجتماعی کاملی در جامعه زمان خودش ایجاد نماید. مسلمانان نیز با الهام گرفتن از اصول و شاخصه‌های اسلام و سیره رسول اکرم (ص) موفق شدند در مدت کمتر از یک قرن، با تأسیس امپراطوری عظیم اسلامی، طی چند قرن بر بخش اعظمی از جهان حکومت کنند. توفیق شگرف اسلام در تمدن سازی و اعتلای فرهنگ اعجاب برانگیز است. تمدن اسلامی که خاستگاه قرآنی دارد، با عزم والای پیامبر اسلام (ص) در یثرب (مدینه النبی) بنیان نهاده شد، با اهتمام جدی مسلمانان مرزها را درنوردید و تمدنهای شناخته شده معاصر خود را به شدت تحت تأثیر قرار داد.

هرچند سیر تکاملی تمدن اسلامی پس از چندین سده اعتلا و پویایی، در اثر عوامل درونی و بیرونی، دچارانحطاط گردید، اما فرهنگ و تمدن برخاسته از اندیشه اسلامی ـ برغم گسستهای عملی سیاسی و اجتماعی دولتها ـ  هیچگاه به فراموشی سپرده نشد و احساس بازگشت به اسلام و احیای تمدن اسلامی، به عنوان دغدغه اصلی اندیشمندان جهان اسلام همواره وجود داشت. نهضتهای اسلامی صد ساله اخیر تجلی این احساس ارزشمند است که نقطه اوج آن را در نهضت امام خمینی «ره» میتوان به تماشا نشست.

مهمترین دستآورد این احساس مستمر، تقویت خودباوری، بیداری و امید به احیای تمدن اسلامی است. مسئله احیای تمدن اسلامی از مسائل حساس و سرنوشت ساز دوران معاصر است. چرا که در بحث تقابل یا تعامل تمدنها ـ حسب تفاوت دیدگاهها ـ این فرهنگ لیبرالیستی غرب است که با گمانه برتری جویی، داعیه جهانی سازی را یدک میکشد. غربیان در راستای تحقق این پندار با تمام توان به میدان آمده اند. نقش صنعت و تکنولوژی مدرن در گسترش تمدن و فرهنگ لیبرالیستی در سطح جهان و به خصوص جهان اسلام، فراتر از تصور عمومی است. نظر به استیلاجویی تمدن غرب از یک سو، و بیداری اسلامی از سوی دیگر؛ ضرورت پژوهش در زمینه بیداری و احیای تمدن اسلامی، امری کاملا مبرهن مینماید.

با توجه به ماهیت اسلام و فلسفه تاریخ (سنت حاکم بر نظام آفرینش) و بیداری اسلامی، تجدید حیات تمدن اسلامی در دوران معاصر چگونه و تا چه اندازه امکان پذیر است؟ این مسئله محوری به عنوان دغدغه اصلی دیروز و امروز و فردای  جهان اسلام، ممکن است در اذهان بسیاری تداعی نماید. در این راستا، پرسشهای فرعی متعددی نیز قابل طرح است، مانند :

تمدن چیست؟

چه نسبتی میان فرهنگ و تمدن وجود دارد؟

عوامل و مولفه های تمدن ساز کدامند؟

آیا تمدن اسلامی بر اساس مولفه های متداول تمدن پدیدار گشته است؟

عوامل و شرایط احیای تمدن اسلامی کدامند؟

بیداری اسلامی تحت چه شرایطی به  احیای تمدن اسلامی منجر خواهد شد؟

این مسئله در اندیشه رهبری از چه جایگاهی برخوردار است؟

با توجه به ماهیت تکاملی اسلام، فرایند ضابطه مند پدیداری تمدن، پیشرفت و توسعه فن آوری، تجدید حیات تمدن اسلامی در دوران معاصر به مراتب بهتر از گذشته، امکان پذیر مینماید. چون تمدن تجلی استعداد، توانایی، خلاقیت و فعالیت تدریجی بشر در طی زمان است. بر اساس فلسفه تاریخ (سنت حاکم بر نظام آفرینش) و توانایی جهان اسلام، اگر بیداری اسلامی از ارزشهای والای اسلام و اقدامات اصیل دوران رسالت الهام بگیرد، میتوان به احیای مجدد تمدن اسلامی امیدوار بود. سیر صعودی معرفت اندوزی، طبعا شکوفایی فرهنگ و تمدن اسلامی را در پی دارد؛ مشروط به اینکه بیداری اسلامی از عوامل انحراف درونی یا بیرونی مصون بماند.

تبیین روند شکل گیری تمدن اسلامی و معرفی مولفه های آن، با هدف نشان دادن نادرستی شاخصه‌های تمدن مادی غرب از رسالتهای امروز مسلمانان است. چرا که شناخت اصالت اسلام و تمدن اسلامی مهمترین عامل تداوم بیداری جهان اسلام  و احیای تمدن اسلامی در دوران معاصر است. که با نگاه خود از جهاتی، دیگران به آن پرداخته اند، که ما تصمیم داریم به شکلی با شناخت تمدنها از دودمانهای فرمانروایی سلاطین در حد نام قومیتها و... با عبرت از تاریخ به تمدن سازی نوین اسلامی بپردازیم. 

تعریف تمدن

زمانی که بشر با خط آشنا شد، قلم بدست گرفت، افکار خود را قلمی کرد و به نسلهای بعدی انتقال داد، تمدن پدیدار گشت. پس از آن، واژه تمدن بر انواع پیشرفتها در مظاهر متنوع زندگی بشر، اطلاق شده است.(1) تمدن از نظر لغوی وجهه مادی دارد و عبارت از شهرنشینی، اخلاق مردم شهرنشین را پذیرفتن، از حالت خشونت و جهل به حالت معرفت و شهرنشینی انتقال یافتن و به طور خلاصه روشها و اسباب شهرنشینی را اختیار کردن است.(2) در فرهنگهای عربی واژه تمدن به معنای حضارۀ (تمدن، شهرآئینی) نقطه مقابل بداوت (بادیه نشینی) به کار رفته است.(3) در فرهنگهای جدید، تحضر به  تمدن و حاضره به شهر بزرگ اطلاق میشود.(4) واژه انگلیسیCivilization  از ریشهCiviliz  به معنای مدنیت و رهایی از وحشیگری، است.(5)

و در ادبیات فارسی، تمدن به معنای همکاری افراد جامعه در امور اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و انس گرفتن با آداب و اخلاق شهریان بکار میرود.(6) ابن خلدون، حالت اجتماعی شدن انسان را تمدن ‌نامیده است.(7) بعضی دیگر، گفته اند: تمدن مجموعه‌ای از  عوامل معنوی و مادی است که با ایجاد فرصت برای جامعه و ادغام عرصه‌های زندگی، زمینه همکاری لازم را در راستای رشد و توسعه اجتماعی، فراهم میسازد.(8)

در نظر «ویل دورانت» تمدن عبارت از تجلی نظم اجتماعی و امکان پذیری خلاقیت فرهنگی است.(9) به اعتقاد «هنری توماس»، تمدن پدیده‌ای است به هم تنیده که همه رویدادهای اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و حتی هنر و ادبیات را شامل میشود.(10) واژه ‌تمدن بیانگر مراحلی معین تحول اجتماعی،(11) و ثمره نبوغ اقلیت مبتکر و نوآور است.(12)

در نگاه جامع، واژه تمدن، از ریشه «مدینه»، «مدُن» و «مدنیت» به معنای خروج از بادیه نشینی و گام نهادن در راستای نهادینه شدن امور اجتماعی و عمران یافتن است. حاکمیت، نهادهای حکومتی، نظم پذیری، شهرنشینی،  تعالی فضائل انسانی همانند علم و هنر، از علایم مدنیت اجتماعی و تعالی فرهنگی است.

عوامل انحطاط تمدن اسلامی

ایجاد و اعتلای تمدن همانند دیگر پدیده‌های اجتماعی، تابع یک سری عوامل و شرایطی خاص می باشد که فقدان آنها می تواند رکود و انحطاط تمدن را در پی داشته باشد. عوامل و پیش‌زمینه‌‌های مانع شکل‌گیری تمدن اسلامی یا رکود و انحطاط آن را میتوان به دو بخش تقسیم کرد:

الف) عوامل درونی: بررسی عوامل درونی انحطاط تمدن اسلامی در این فرصت مقدور نیست. لذا به فهرست کردن آنها بسنده میکنیم: استبداد حکام، جهالت و بیخبری توده مسلمان و عقب ماندگی آنها از کاروان علم و تمدن، نفوذ عقاید خرافی در اندیشه مسلمانان و فاصله گرفتن آنها از اسلام نخستین، اختلافات مذهبی،(13) و تفسیر نادرست برخی از مفاهیم اسلامی(14) از جمله عوامل درونی انحطاط تمدن اسلامی اند.

ب) عوامل بیرونی: نفوذ استعمار غربی و فعالیت‌های تخریبی دشمنان اسلام، مهم ترین عامل بیرونی تهدید کننده فرهنگ و تمدن اسلامی است که اغلب به صورت تهاجم نظامی، سیاسی و فرهنگی بروز می‌ یابد. البته خطر تهاجم فرهنگی به مراتب بیشتر است و مقابله با آن، امری دشوار می‌نماید. چرا که در جبهه فرهنگی، دشمن، ابزار کار، هدف و شیوه کار تا حدی زیاد ناشناخته است. دشمن در این جبهه تا آنجا پیش می‌‌رود که برخی، دشمن را دوست پنداشته، و فعالیت‌های مرموزانه او را، فعالیتی بشردوستانه می‌پندارند(15).

پیامبر اکرم (ص) در زمان حیاتش، با عوامل رکود و انحطاط تمدن مبارزه کرد. تدبیر و درایت آن حضرت، در عصر خلافت نیز تا حدودی الهام بخش بود و مسلمانان نسبت به عوامل پیشرفت و انحطاط جامعه اسلامی مراقبتی ویژه اعمال می‌کردند. به تناسب فاصله زمانی جامعه اسلامی از عصر رسالت و خلافت، تمدن اسلامی به تدریج رو به انحطاط نهاد.

منابع :

قرآن کریم و...

نهج الباغه و...

سایت مقام معظم رهبری ذیل کلیدواژه های تمدن نوین اسلام

 

پی نوشت :

1-       مجیر شیبانی، نظام الدین، تاریخ تمدن از آغاز آفرینش تا تمدن مادی، ج۱، تهران: دانشگاه تهران، ۱۳۳۷، ص۵.

2-       جر، خلیل، فرهنگ لاروس، ج۱، ترجمه سید حمید طبیبیان، تهران، امیر کبیر، چ ۱۰، ص۶۵۳.

3-       زمخشری، ابوالقاسم، محمد، اساس البلاغه، بیروت، دار صادر، ۱۳۹۹ق/۱۹۷۹م،ص۱۳۰. محمد کاظم مکی، تمدن اسلامی در عصر عباسیان، ترجمه محمد سپهری، تهران، سمت،۱۳۸۳، ص۱۴۴.

4-       همان، ص۱۵.

5-       حییم، سلیمان، فرهنگ معاصر انگلیسی ـ فارسی، ج۱، تهران: فرهنگ معاصر، چ ۱۵، ۱۳۶۹ ، ص۲۳۵.

6-       معین، محمد، فرهنگ فارسی، ج ۱، تهران، امیر کبیر، چ ۱۰، ۱۳۷۵، ص۱۱۳۹.

7-       ابن خلدون، عبد الرحمن، مقدمه ابن خلدون، ترجمه محمد پروین گنابادی، تهران: مرکز انتشارات علمی فرهنگی، ۱۳۶۲، ص۷۳۳.

8-       اسعد عمرانی، مالک بن نبی اندیشمند مصلح، ترجمه صادق آیینه‌وند، تهران: دفتر نشر فرهنگ اسلامی، ۱۳۶۹، ص۹ ـ ۱۸۹؛ علی اکبر ولایتی، پویایی فرهنگ و تمدن اسلام و ایران، ج۱، تهران: وزارت امور خارجه، ۱۳۸۰، ص۲۹ ـ ۳۲۲؛ بهرام اخوان کاظمی، «راهبردهای اعتلای تمدن و فرهنگ اسلامی و تضمین امنیت فرهنگی»، فصلنامه مطالعات راهبردی، بهار ۷۸،ع شماره ۳، ص۷۵.

9-       ویل‌دورانت، تاریخ تمدن، ترجمه احمد آرام و همکاران، ج۱، تهران: انقلاب اسلامی، ۱۳۶۵، ص۳.

10-   هنری لوکاس، تاریخ تمدن، ج۱، ترجمه عبد الحسین آذرنگ، تهران: کیهان، ۱۳۶۶، ص۷ ـ ۱۶.

11-   نبوی، مرتضی وملایری، محمد حسین، جوامع تمدن ساز، پویایی ومیرایی تمدنها، مجلس وپژوهش، سال دوم،ش۷، فروردین۱۳۷۳،ص۱۶-۹۹.

12-   البعلبکی، منیر، موسوعه المورد، ج۳، ص۲۸.

13-   مطهری، مرتضی، بررسی اجمالی نهضت های اسلامی در صد ساله اخیر، ، تهران، صدرا، چ۱۱،۱۳۷۲، ص ۲۰. ولایتی، علی اکبر، فرهنگ و تمدن اسلامی، پیشین، ص ۱۴۹ـ ۱۳۷؛ کریمی، علی، ظهور و سقوط تمدن‌ها از دیدگاه قرآن، ، قم، مرتضی، چ ۲، بی‌تا، ص ۳۷۷ ـ ۳۰۱ ؛ قربانی، زین العابدین، علل پیشرفت اسلام و انحطاط مسلمین، تهران، فرهنگ اسلامی، چ۴، ۱۳۷۲، ص ۴۳۱ ـ ۴۱۲.

14-   مطهری، مرتضی، مجموعه آثار، ج۱،(انسان و سرنوشت)، چ۵، تهران، صدرا، ۱۳۷۷، ص۳۷۷.

15-   صواف، محمد محمود، نقشه‌های استعمار در راه مبارزه با اسلام، ترجمه سید جواد هشترودی، تهران، فراهانی، چ ۲بی‌‌تا، ص۲۶۹ به بعد؛ قربانی، زین العابدین، پیشین، ص ۴۷۰ ـ ۴۳۲.