اخلاق مهدوی و تغییر نسبت ارزشهای اخلاقی
در اخلاق مهدوی، بسیاری از ارزشها جابجا میشود؛ برخی به بالای فهرست و برخی به پایین آن میآیند و ارزشهای مثبت و منفی متقابل نیز تغییراتی پیدا میکنند؛ برای مثال حب مقام و ریاست به عنوان یک ارزش منفی اخلاقی در مقابل ترک ریاست و مقام نیست، بلکه در مقابل جهاد سیاسی با رعایت قواعد بازی و تقوای سیاسی است؛ زیرا ترک ریاست برای کسی که میتواند گوشهای از امور دنیا را اصلاح کند و مانع ستم و فساد شود، خود ارزش منفی اخلاقی است که در پلیدی چیزی کم از حب ریاست ندارد؛ زیرا کنارهگیری او، فرصت سازی برای کسی است که با حب مقام به صحنه میآید و فساد میکند.
همینطور در نظام اخلاق مهدوی، کسی که در گوشه محقری زندگی میکند و امکاناتی برای انفاق در راه خدا ندارد، اگر چه این فقر و زهد ارزشهای والایی است، اما به پایه تلاش اقتصادی، دستیابی به ثروت بر اساس تقوا و گسترش خیرات نمیرسد. در نظام اخلاقی مهدوی، احکام شرعی نظیر وجوب حفظ جاه و آبرو توجیه شده و برخی از رفتارها و ارزشهای اخلاقی ملامتیه (سجادی، ۱۳۷۹: ص۲۳۶) و قلندریه (سجادی، همان: ص۲۳۴) به روشنی نقض میگردد. بخش دیگری از رفتارهای اخلاقی مثبت که در اخلاق مهدوی، بسیار کم ارزش و در شرایطی ضد ارزش تلقی میشود، فعالیتهای خیرخواهانهای است که به نظام سلطهگری در حیات دنیا آسیبی نمیرساند و تنها به تخلیه هیجانات عاطفی و ارضای حس اخلاقی شهروندان کمک میکند؛ اعمالی که بیش از تأثیرشان بر نیازمندان، در فضای عمومی جامعه شور و شادی اخلاقی ایجاد کرده و ناکامیها و رنجهای حیات دنیا را التیام میبخشد، بدون اینکه به ریشه این ناکامیها توجه کند. این فعالیتها که در کشور ایران به صورتهای گوناگون، نظیر جشن عاطفهها برگزار میشود و در فرهنگ سایر کشورها نیز نمونههایی دارد، پوششی اخلاقی است برای تمام ظلمها و تبعیضها و بداخلاقیهایی که در تار و پود زندگی دنیایی تنیده شده و وجدان عمومی را میآزارد.
سازمانهای مردم نهادی که رویکرد اخلاقی دارند، عمدتاً چنین نقش مخدری را در جامعه ایفا میکنند و فارغ و عاجز از رویارویی با ناپاکیهای حیات دنیا که منشأ تمام این رنجهاست، بیشتر به فکر ارضاء حس اخلاقی اعضا هستند، تا پاک کردن جامعه از فقر و فساد. نهادهای انفاق، وقف و زکات در فرهنگ اسلامی، کنار امربه معروف، نهی از منکر، ولایت و تبرّی معنیدار است و کارکرد مؤثری در جهت تحول حیات دنیا به حیات طیبه ارائه میدهد. اخلاق سلطهپذیری، اخلاقی است که نظام سلطه را تهدید نمیکند؛ بلکه برعکس از این جهت که موجب ارضاء حس اخلاقی و تخلیه هیجانات بشردوستانه در همان ساختار سلطه میشود، بحرانهای اخلاقی و معنوی حیات دنیا را تلطیف و تحملپذیر کرده و در حقیقت برای تداوم حیات دنیا و در فرونشاندن انگیزههای عبور از حیات دنیا به حیات طیبه مفید و مؤثر است.
اخلاق مهدوی نمیگوید که به نیازمندان و محرومین کمک نکنید و نمیگوید که از آغاز به قلب نظام سلطه حمله کنید. سخن، این است که اقدامات کوچک را در جهت آرمانهای بزرگ انجام بدهیم و به قدمهای بعدی فکر کنیم. رفتارهای اخلاقی محقر و محدود، مثل بازدارندههایی میماند که حیات دنیا را از هجوم ارزشهای والای حیات طیبه حفظ کرده و نیروی جهاد و اصلاحگری را تهی و تضعیف میکند. در نظام اخلاق مهدوی، تبار تمام ارزشهای اخلاقی به گذر از حیات دنیا به حیات طیبه میرسد و با این خیر بزرگ تبیین و توجیه میشود. به این ترتیب، اخلاق مهدوی اخلاقی نتیجه گراست که بر اساس کامیابی دنیا و آخرت بناشده است.(فرانکنا، ۱۳۵۷: ص۴۵) البته پس از تشخیص وظیفه بر اساس نتایج مطلوب، فرد و جامعه را مأمور به وظیفه دانسته و حصول نتیجه را به قدرت بیکران خداوند وا میگذارد.
ریشه تمام ارزشهای اخلاقی که گذر از حیات دنیا به حیات طیبه را رقم میزند، به جهاد باز میگردد و هم از این رو جهاد، فضلیت بزرگ در نظام اخلاق مهدوی است.