بیسیم‌چی گردان حنظله حاج همت را خواست.

حاجی آمد پای بیسیم و گوشی را به دست گرفت.

صدای ضعیف و پر از خش خش … را از آن سوی خط شنیدم که میگوید:


احمد رفت، حسین هم رفت. باطری بیسیم دارد تمام میشود. عراقی‌ها عن‌قریب میآیند تا ما را خلاص کنند. من هم خداحافظی میکنم.

حاج همت همانطور که به پهنای صورت اشک میریخت، گفت:

بیسیم را قطع نکن… حرف بزن. هر چی دوست داری بگو، اما تماس خودت را قطع نکن.

صدای بیسیم چی را شنیدم که میگفت:


سلام ما را به امام برسانید.
از قول ما به امام بگویید:
همانطور که فرموده بودید حسین‌وار مقاومت کردیم،

ﻣﺎﻧﺪﻳﻢ و ﺗﺎ ﺁﺧﺮ ﺟﻨﮕﻴﺪﻳﻢ...

۳۰۰ تن از رزمندگان گردان حنظله درون یکی از کانال‌ها (کمیل) به محاصره‌ی نیروهای عراقی در میآیند. آنها چند روز را صرفاً با تکیه بر ایمان سرشار

خود به مبارزه ادامه میدهند و به مرور همگی توسط آتش دشمن و با عطش مفرط به شهادت میﺭﺳﻨﺪ.

** شادی ارواح مقدس شهدای اسلام سه صلوات **