بنام خدا

پدیده ی نوظهور، تبدیل اماکن مذهبی به خیمه گاه شیطان

حتماَ این روزها در تلویزیون شاهد تبلیغات فراوانی در مورد احداث شهرکهای رفاهی و یا رستورانها و هتلهای آنچنانی و در کل مکانهای تفریحی و انواع پارک آبی در شهرهایی مثل مشهد بوده اید. اولین سوالی که دیدن این مکانها در شهرهای مذهبی به ذهن انسان متبادر میکند، این است که آیا سناریویی خاص در پشت احداث و افزایش چنین مکانهایی وجود دارد یا نه؟

به همین مناسبت هم با استاد اسماعیل شفیعی سروستانی به گفتگو نشسته ایم و ایشان در جواب این سوال، مسئله را این گونه تبیین کردند:

 سوالی برای دوستان جوان ایجاد شده درباره مدرنیزه کردن اماکن مذهبی با پولهای بزرگ که خدا میداند منشأ آن کجاست.

سالهاست که وقتی در میان مسلمانان و مستضعفان، گفتگویی از عمل جنایتکارانه غربیها، عملکرد غربزده ها و روشنفکران و اعوان و انصار یهودیت صهیونیستی به میدان می آید، گوینده را متهم به داشتن توهم توطئه میکنند. یعنی در واقع اتهام توهم توطئه اسبابی شده، برای ساکت کردن پژوهشگران مستقل شرق اسلامی که سعی در افشای توطئه های بنی اسرائیل دارند و این وضعیت در اروپا و آمریکا نیز به شکل شدیدی شایع است. برای مثال اگر در ایالات متحده آمریکا، کسی کوچکترین بحثی در مورد یهود و عملکرد آنان در جهان به میان بیاورد، برچسب ضد سامی بودن به او زده و او را از میدان خارج میکنند و این ضد سامی بودن به معنی طاعون زده بودن آن شخص است.  درست مثل آن است که اگر کسی در هر جای جهان مبتلا به بیماری طاعون شود، همه از او فرار می کنند.

وجه جدیدی از این افترا و تهمت زدن الان در میان ما هم بروز کرده است. وقتی منتقدینی که اهل مطالعه و نظر هستند درباره شخصی و یا اشخاصی در کشور در حوزه مناسبات اجتماعی و اقتصادی و سیاسی و حتی شهرسازی سوالی را مطرح میکنند، به جای آنکه پاسخ مناسبی به پرسش آنها  بدهند و یا با عذرخواهی از عمل خلافی که انجام داده اند جبران مافات کنند، تلاش میکنند تا با زدن  برچسبهایی مثل ضد نظام و ضد روحانیت بودن،  او را از میدان به در کنند.

این مطلب مقدمه ای است تا بتوانم عرض کنم: آنچه که در مورد تبدیل کردن اماکن مقدس و مذهبی شهرهای به بازار بزرگ بی دروازه  می گذرد، به منزله مخالفت با هیچ شخصی و یا جریانی نیست سعی ما بر آنست تا موضوعی را مطرح کرده و به امید آنکه اگر خطا یا اشتباهی صورت گرفته، جلوی این ماجرا گرفته شود.

از این مطلب یعنی تبدیل شهرها و اماکن مذهبی به خیمه گاه شیطان با عنوان پدیده ای نوظهور یاد میکنم.

در ارتباطات معنوی و قدسی با ساحتهای بلند آسمانی و دست به دعا برداشتن و متوسل شدن به آستان قدس حضرات معصومین(ع) برای برآورده شدن حاجات چهار عامل مهم موثر  است، چنانکه اگر در فراهم کردن شرایط و زمینه های لازم برای ارتباط گرفتن غفلت و آنهمه شرایط نادیده گرفته شود، ارتباط برقرار نشده و تلاش بی ثمر میشود. این عوامل و فاکتورها  عبارتند از:

1. مکانی که فرد در آن قرار میگیرد و دست به دعا بر میدارد.

2. زمانی که فرد در آن موقع اعمال مذهبی صورت میگیرد تا شاید دعایش زودتر به اجابت برسد.

3. اوراد و اذکاری که فرد با آن الفاظ مخاطب خودش را در عوالم قدسی میخواند.(ادعیه)

4. آداب و مراسمی که با آن آداب فرد در هنگام اجرای مراسم مذهبی آن دعاها و اذکار را بر زبان میآورد و امید به برآورده شدن حاجاتش دارد. (خلوت گزیدن، حذف عوامل مزاحم و تمرکز حواس)

این در ساحت ادیان آسمانی و مردان صالح و اولیای الهی است و تقریباً  مشابه چنین شرایطی در ارتباطات غیرالهی و شیطانی هم وجود دارد. یعنی جادوگران و ساحران هم برای اینکه با نیروها و جنود شیطان و اجنه ابلیسی ارتباط برقرار کنند شرایطی مشابه را فراهم میآورند، آدابی را اجرا میکنند و منتظر میمانند تا جنود شیطان به سراغشان بیایند.

این فاکتورها و شرایط در میان عموم ملل مانند بوداییان، برهمنان و سرخ پوستان آمریکای لاتین در برقراری ارتباط فرازمینی رایج است. در واقع فراهم آمدن این شرایط نقش مهمی را ایفا میکنند و مجال لازم برای برقرار شدن ارتباط سهلتر و موثرتر را فراهم میکنند.

در دوران مدرن و میان رسانه های مدرن  هم این زمینه سازی شرایط ارتباط گیری موثر را به شکل دیگری می بینید. درعصرما، وقتی شما میخواهید با شخصی از طریق ابزار و ادواتی مثل تلفن و یا اینترنت ارتباط برقرار کنید، باید دقیقاً شماره او را بگیرید و اگر یک شماره را جا بجا کنید این ارتباط برقرار نمیشود. خلاصه آنکه، میخواهم در مرحله اول اشاره کنم که ارتباط برقرار کردن چه در سطح بسیار نازل و معمولی رسانه های مدرن و یا ارتباط گیری با شیاطین و چه ارتباط با ارواح مقدسه در گرو این فراهم آمدن شرایط و فاکتورهای موثر است.

از دوران گذشته میان پیروان ادیان توحیدی از نقش مهم عوامل ذکر شده در آسان شدن و موثر واقع شدن ارتباطات معنوی مطالب فراوانی بیان شده است.

اماکن مذهبی مثل مشهد و قبور حضرات معصومین(ع)، مساجد و عبادتگاهها شرایط خاصی را در خود جمع دارند و در آن اماکن، عبادت کننده اعمال و آداب ویژه ای را بجا میآورد.

از قدیم الایام  مسلمانان، حسب آنچه از ائمه معصومین(ع) به آنها رسیده، دریافته اند که در اوقات ویژه ای مثل سحر گاه، وقت اذان و یا موقع بارش باران و یا در مکانهایی مثل مسجد و امامزاده و خانه کعبه... دعا سریعتر به اجابت میرسد.

یکی از عوامل موثر در خنثی ساختن و از بین بردن مسیر ارتباط گیری, شکستن، جابجا کردن و ناقص کردن این عوامل و یا از بین بردن مجال جمع شدن این فاکتورها با هم است. یعنی: اگر فضا و یا زمان عرض ادب و دعا و یا اوراد و اذکار را تغییر دهیم، خود به خود این ارتباط مختل میشود. و پس از مدتی کم کم آن زائر با نا امیدی از آن مکان دل میبرد.

میخواهم نتیجه بگیرم که دشمنان انسان و ادیان که دین ستیزی را پیشه کرده اند، یکی از راههای فاسد کردن ادیان و ستیز مخفی با دینداران را  بر حذر داشتن مردم از ارتباط معنوی شرکت در مراسم مذهبی و از بین بردن شرایط ارتباط گیری دانسته اند. و از دیگر سو چنان اسباب غفلت آنها را زیادتر میکنند و مجال خلوت را از بین میبرند تا آنها به سوی آداب مذهبی و معنوی نروند.

رسیدن به تمرکز حواس و خلوت کردن در کنار چهار عامل دیگر، باعث ارتباط برقرار شدن قلب با آن منبع ویژه میشود.

از همین جاست که در اماکن خاص مذهبی باید سکوت برقرار باشد تا از این طریق مجال تمرکز و بریده شدن از جلوت و شلوغی و ازدحام به وجود بیاید. چون اساساً جلوت و ازدحام و شلوغی و خودنمایی مجال ارتباط معنوی را از بین میبرد و به همین دلیل سحرگاهان و نیمه های شب برای عبادت سفارش شده است.

پس خیلی ساده و قابل فهم  است که چنان که ما تشخیص دادیم، دشمنان ادیان هم که متبحرند و متخصص در این موضوعات و ارتباط گیری با نیروهای شیطانی و جنی و جادوگری هستند، برای ایجاد خلل در سنتهای مذهبی و برای پراکنده کردن مومنان از مکانهای مذهبی و برای خنثی سازی آداب و سنن مذهبی و معنوی از این موارد یعنی از بین بردن زمینه ها و شرایط استفاده میکنند. یعنی از طریق ایجاد ازدحام و شلوغی و عوامل غفلت ساز به ناقص کردن سنن و آداب و منع کردن مردم برای مراجعه به این اماکن بپردازند و جمع مومنان را بپراکنند و اماکن مذهبی را خلوت کنند، جلوات مذهبی و معنوی را تضعیف کنند و نفس مردم را بیمار و مشغول به همه آنچه که شیطان طلب میکند نگه دارند.

حالا میخواهم از همین مجرا اشاره ای داشته باشم به مدرنیزاسیون افراطی سازمان یافته اماکن مذهبی به صورت شگفت آوری که ما اینک شاهد آن هستیم. باید دید که این نوع از مدرنیزه کردن ابنیه مذهبی چگونه در بنیاد و اساس این اماکن و سنن مذهبی خلل ایجاد میکند.

ایجاد اختلال در پنج فاکتور و شرط سابق الذکر، غرقه ساختن مراجعه کنندگان مرکز مذهبی در غفلتها، بازی و لهو و لعب به سادگی ارتباط معنوی را دچار اختلال میکند. چیزی مثل ایجاد پارازیت در برابر امواج ماهواره ای، خواه بنیانگذاران و احیاگران این سبک از نتیجه عمل خود  آگاهی داشته باشند و خواه آگاهی نداشته باشند.

در واقع آنها یا آگاهانه همسو با جنود ابلیسی عمل میکنند و یا چون فریفته دنیا شده اند و طلب مال افزونتر دارند، در حال تخریب بزرگترین بنیادهای فکری، فرهنگی و اخلاقی مردم هستند.

از آنجایی که مدرنیزاسیون، شیک کردن و نو کردن کوی و بزن در چشم ظاهر بینان جلوه مثبتی دارد، این گفتگوی را هم به نوعی با چشم توهم توطئه مینگرند.

همینجا هم عرض کنم که سخن ناظر بر این نیست که نو سازی بد است و باید همه چیز را کهنه گذاشت بلکه ما باید متذکر بشویم که با چه شیوه و روشی باید به سمت نوسازی و اصلاح کردن ابنیه و کوی و برزن برویم که ماحصل عمل ما تخریب اصل بنا و بنیانهای اعتقادی نشود.

مدرنیزاسیون از این دست و نوسازی شهرها در ایران با ساختن آسمان خراشها و ابنیه مرتفع شروع شد.

ابتدا در تهران، پولهای باد آورده برج سازان به این سمت آورده شد و بخشی از آن هم به جیب شهرداریها و شهرسازان رفت و در عرض مدت کوتاهی شهر تبدیل به یک مجموعه ی ده و بیست طبقه شد.

آسمان خراشهایی که چشمها را خیره ساختند و صورت و بافت سنتی شهرها را از بین بردند و از این مسیر صورت بیرونی شهرهای مذهبی نیز از بین رفتند. چشمها متوجه جلال و شکوه این ابنیه شدند.

البته شکوه نه به معنی مثبت بلکه به معنی ایجاد رعب و ترس در چشمهاست. به جای آنکه انسانها متوجه جلال و کمال خداوند شوند، متوجه این نوع جلال دنیوی و شیطانی شدند. اما تجربه کامل این موضوع را در ساخته شدن ابراج البیت در مکه پیرامون مسجدالحرام داشتیم و هر کس این تصاویر را ببیند تایید میکند که سازندگان آن که از اتفاق معماران فراماسونر بودند، قصد داشتند تا مسجدالحرام را به گوشه ای درحاشیه برجها برانند.

به تدریج در کنار این آسمان خراشها، المانها و نشانه هایی وارد شدند که کارکرد ویژه خود را داشتند. به شهرهای بزرگ مذهبی مانند: مشهد و مصلاهایی مثل مصلای تهران بروید، میبینید که در کنار ساختمانهای بلند و مرتفع نشانه هایی کاشته شده که معروفند به المانهای غیر الهی و غیر رحمانی و شیطانی و نشانه باورهای ماسونی ملحدانه.

-         برجهای ابراج البیت بر فراز کعبه

-         مسجد نمایشگاه بین المللی تهران

-         مسجد قدس در خیابان سعادت آباد تهران

-         مسجد امام رضا (ع) واقع در تقاطع خیابان انقلاب اسلامی با خیابان شهید نامجو

ما شاهد این بودیم که با سرعت علائم و ساختمانهای فراماسونری در سطح شهر رشد کرد و حتی در میان نرده های استیل خیابان ولی عصر و ساخت بناهای هرمی، آنها را دیدیم. آرام آرام این نوع معماری از تهران به سایر شهرها رفت، چنان که مشهدالرضا را در خودش غرق ساخت.

در مرحله بعد ما شاهد ساختار شکنی در بنای مساجد هستیم و این موضوع هم در تهران آغاز شد. یعنی مساجدی مثل مسجد قدس در شهرک غرب و مسجد ابراهیم نمایشگاه بین المللی و مسجدی که در خیابان انقلاب ساخته شد. در این مساجد شکل کهن گنبد و گلدسته ها تغییر پیدا کرد و صورت جدید و مدرنی جای آن را گرفت و این ساختار شکنی یکی از عوامل موثر در ارتباط معنوی را از بین برد.

در مرحله دیگر ما شاهد هستیم که اماکن مذهبی توسط بازارها محاصره شدند. روایتی از رسول خدا(ص) است که میفرمایند: هر روز صبح شیطان در وسط بازار خیمه اش را میزند. و شما میبینید که مشهدالرضا و مشهد فرزندان حضرت موسی بن جعفر (ع) در قم و شیراز و سایر بلاد اسلامی مثل مکه در بازارها ذوب و محصور شده اند و در واقع در وسط خیمه گاه شیطان قرار گرفته اند.

بازارهای مدرن، تمام مشخصاتی را در خودشان جمع داشتند که در ارتباط با عوالم غیر رحمانی به آن نیاز بود. درست مخالف ابنیه سنتی.

یک وجه منفی این ابنیه سازی مشغول کردن قلب و چشم مردم به دنیاست اما وجه دیگران, از بین بردن فرصت خلوت گزینی مردم در اماکن مذهبی است.

مردم ما پس از یکسال فعالیت، چند روزی را برای استخوان سبک کردن به مشهد میروند برای زیارت امام رضا(ع) اما گویا قرار است در همان چند روز هم، بازارها مطلقاً به مردم مجال خلوت کردن ندهند، چون در لحظه ای سریع تمام تاثیر حضور معنوی در مشهد در ازدحام پاساژها و شهر بازیها از بین میرود.

باید دانست که این نوع ابنیه سازی در خودش و با خودش نوعی انرژی منفی هم دارد که مجال طرحش نیست.

شهرهای مذهبی به نوعی به اشرافیت گری و دنیا پرستی کشیده شده است. صدا و سیما هم که کسری بودجه پیدا کرده از طریق تبلیغات این اشرافیت جاهلی را در چشم مردم آرایش میدهد. دین اساساً مخالف اشرافیت است. مذهب نوعی خاکساری را آموزش میدهد و خاکساری مقدمه عبودیت است. با تبختر و تفرعن که نمیتوان به درگاه خداوند رفت.

در ادبیات نکته لطیفی وجود دارد که در واقع نوعی تمثیل است، میگویند وقتی حضرت عیسی(ع) به آسمان عروج کرد از آسمان چهارم فراتر نرفت. و بیان میکنند چون سنجاق فلزی به گوشه لباس آنحضرت بود، سیر ادامه نیافت. چنانکه عرض کردم تمثیل است. یعنی یک شی کوچکی که نشانی از تعلق به دنیاست، مانع از عروج انسان میشود.

شما وقتی در حج به مسجدالحرام میروید با لباس سفید و عاری از رنگ و مادیات میروید.

ترک نشانه های تفرعن، مقدمه عبودیت است و عبودیت راه ارتباط معنوی است.

از این روست که عرض میکنم: تبدیل اماکن مذهبی به خیمه گاه شیطان پدیده نوظهوری است. این عمل تمام نشانه های زندگی سنتی را از بین میبرد و اخلاق معنوی را از بین میبرد و اخلاق سوداگران و فراعنه را بر مردم جاری و ساری میکند. اما جالب اینجاست که تمام این اتفاقات که از آن با عنوان بدعتهای آشکار میتوان یاد کرد، به اسم نوسازی و پیشرفت و مدرن کردن یاد میشود.

 ( 7 مهر 1391 )

استاد اسماعیل شفیعی سروستانی